و یک ساعتی مشغول تمیز کردن خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیور بودم و تو این یک ساعت تمیزکاری خونه برق افتاده بود. برای خودم قرمه سبزی پختم و سالاد کاهو درست کردم. یه دوش سرسری هم گرفتم و بعد خشک کردن موهام دوست داشتم به خودم برسم. موهام رو با دقت سشوار کشیدم و باز رهاشون کردم و لباسی که امروز خریده بودم داشت بهم چشمک میزد. خب بپوشم، تا خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو بیاد عوضش میکنم، اونم دیر میاد.
بعد کلی با خودم کلنجار رفتن لباسم رو پوشیدم و یه آرایش ملیحم کردم و ادکلن رو رو خودم خالی کردم. خیلی وقت بود از خودم عکس نگرفته بودم و این یه بهانه خوب برای عکاسی بوداحساس گشنگی میکردم به همین خاطر سمت آشپزخونه رفتم و میز مفصلی هم برای خودم چیدم. خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب ولع غذایی که پخته بودم رو داشتم میخوردم که یهو برقها رفت.موبایلم دم دستم نبود و داشتم از ترس سکته میکردم.
خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوم رو میخوندم
پشت سر هم خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوم رو میخوندم و خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو میفرستادم تا برقها بیاد. بعد اینکه یکم گذشت برقها اومدن که با عجله سمت موبایلم رفتم و به آشپزخونه برگشتم و مشغول خوردن خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیور غذام شدم.
بعد جمع و جور کردن آشپزخونه با خودم گفتم یکمی هم برقصم و از تنهاییم لذت ببرم. آهنگ آرومی رو پلی کردم و مشغول رقص بودم، ولی وقتی خواستم بچرخم یهو خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب رو مقابلم دیدم که با چشمایی که زیادی میدرخشید نگام میکرد. ضربان قلبم روی صد بود و قدرت حرکت کردن هم ازم سلب شده بود.
خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو همانطور که داشت نزدیکم میشد با صدای کشداری که اثرات مستی بود گفت: خوشگل کردی... خانم خانوما! به خودم اومدم و خواستم از کنارش رد بشم که دستش رو دور کمرم حلقه کرد و من رو توی آغوشش گرفت. با برخورد دست گرمش با بدن سردم مثل برق گرفتهها به خودم لرزیدم و با صدای ضعیفی گفتم: خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب ولم کن!
خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوم سرش رو داخل موهام فرو کرد و همانطور که عمیق داشت نفس میکشید گفت: چرا باید ولت کنم؟ و محکمتر من رو چسبید.
خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیور خواهش میکنم
مگه واسه خاطر من این همه به خودت نرسیدی، پس چرا باید ولت کنم؟ به خودم لرزیدم و گفتم: تو مستی، خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیور خواهش میکنم ولم کن. ولی خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو برعکس عمل میکرد و قفل دستاش رو محکمتر میکرد.
در چشم بهم زدنی برقها دوباره رفتن و خونه تو تاریکی مطلق فرو رفت. تا خواستم به خودم بیام دیدم خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب من رو تو آغوشش گرفت و داره به سمت اتاقش میبره. زدم: خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیوم؟ هیس! ولی من زیادی ترسیده بودم و نمیدونستم چه غلطی باید بکنم. با برخورد کمرم با تشک تخت اژین انگار خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیور به عقلم هشدار داد که جای اشتباهی اومدم و خواستم از دستش فرار کنم، که دوباره من رو اسیر آغوش گرمش کرد. مگه تو دوستم نداری آهو؟ ساکت توی آغوشش بودم