د ستهاش رو به قلاب کردو گفت: که شرم و حیا علی بابا ایرونی هیجا پیدا نمیشه. از حرفش چزی دستگیرم نشد. گفت: بله؟! لبخندی زدو گفت: همون دفعه اول که شما رو تو عروسی بليط هواپيما خارجي الي گشت
دادم شیفتتون شدم، اول شیفته زیبایی شما و بعد نجابتی که در شما دیدم. بین اون همه دختر با این که لباس ساده و پوشیده ای با روسری پوشیده بودید اما مثل خورشید میدرخشیدید..... نمیدونم میدونید یا نه، من در امریکا زندگی میکنم. همه جور دختری پیدا میشه. (بهتره بگی با همه جور علی بابا بودم، ای کاش میتونست بگم) . . اما من همیشه آرزوی داشتن همسری مثل شما رو داشت. چه کم بليط هواپيما خارجي الي گشت
اژانس هواپیمایی خارجی دنباله یه علی بابا آفتاب مهتاب ندیده میگرده
رودل نکنی یه وقت. مردتیکه حالش رو کرده اژانس هواپیمایی خارجی دنباله یه علی بابا آفتاب مهتاب ندیده میگرده. گفت: اما من اصلا قصد ازدواج ندارم، مخصوصا که هیچ وجه تشابهی بین من و شما وجود نداره. من در خانواده متدین و معتقد بزرگ شدم و به اژانس هواپیمایی داخلی
پایبندم. تصور نمیکنم این برای شما خوشایند باشه. ( کنه این دیگه مثل رحیمی کنه نباشه ( شما از کجا میدونید اعتقادات شما برای من خوشایند نیست؟.....اژانس هواپیمایی خارجی
باشید من برای ازدواج با شما هر کاری میکنم. حتی می شم همونی که شما میخواین. اما من نمیخوام شما رو تغیر بدم. چون مسلما بی فایده س. چرا اینطور فکر میکنید ؟فکر نمیکنید اشتباه میکنید ؟ شما چرا میخواین غیر از اونی که هستید عمل کنید. من اینطور نمیخوام. اما شما خودتون گفتید تغیر میکنید! بليط هواپيما خارجي الي گشت
این که جا خورد. به صندلیش تکیه داد و گفت: هرگز فکر نمیکردم اینطور قدرت بیان داشته باشد. فکر کن میخواست بگه: فکر نمیکردم اینقدر زبون دراز باشی. لبخند زدم و گفت: آیا این از اژانس هواپیمایی خارجی میکنه ؟ سرش رو تکون داد و گفت: هرگز. اما من فکر میکردم شما.. . وسط حرفش گفت: بی زبون باش. به لبخندی اکتفا کرد. گفت: به هر صورت ما نمیتونی زوج خوشبختی باشیم. امیدوارم همسر دلخواهتون رو پیدا کنید و خوشبخت بشید. اما من شما رو انتخاب کردم مطمئن در انتخاب اشتباه نکردم. سرم رو تکون دادم و گفت: متاسفم. من قصد ازدواج ندارم.
فقط برای اژانس هواپیمایی داخلی اینجام
نظرم رو هم گفتم الان هم فقط برای اژانس هواپیمایی داخلی اینجام که بليط هواپيما خارجي الي گشت بد قولی نکرده باشه. اگه با پیشنهادم موافقت کنید کاری میکنم که هیچ وقت پشیمون نمیشید زندگی ایده ال براتون میسازم که همه حسرت ببرن.میش همونی که میخواین.. ..من تک علی بابا هست که تمام ثروت هنگفت پدرم متعلق به منه پس از اون نظر هم خیالتون راحت باشه. دیگه کلافه کرده بود. این از رحیمی هم سیریش تر بود. با اژانس هواپیمایی داخلی فرضیه های مسخرش. کمی فکر کردم و گفت: گفتید کجا سکونت دارید ؟ طفلک ذوق کرد گفت: امریکا، نیویورک سیتی.