گروه تلگرام ازدواج دائم قلب وفادار خودم مراجعه کنم
در عین حال که تلگرام همسریابی موقت خانم چاق نبود ولی لاغر و استخوانی هم به نظر نمی رسید لئاندر با تعجب فراوان و قدری بر آشفته چون حادثه ای را که قبلا برای جفت +همسریابی+ تلگرام افتاده بود بیاد آورد بانگ زد:" مادام لا مارکیز دو برویر. .. آیا من درست می بینم یا در رویا هستم؟ شاید هم باید قبول کنم که بخت یار من بوده که موفق به زیارت دو باره شما شده ام.
مارکیز جواب داد:
" شما اشتباه نمی کنید... من خود مارکیز دو برویر هستم که مطمئن هستم که شما با چشم و قلب خود مرا شناخته اید. "
لئاندر با هیجان گفت: " بله همین طور است... تصویر زیبای شما در قلب من حک شده است و برای سجده کردن در مقابل زیبایی شما من کافیست که به گروه تلگرام ازدواج دائم قلب وفادار خودم مراجعه کنم و شما را با آن همه وقار و درخشندگی آسمانی ببینم. "
گروه همسریابی در تلگرام اطمینان کرده بودم
مارکیز گفت:
" من از شما تشکر می کنم که خاطره مرا به این صورت مهربانانه در قلب خود نگاه داشته اید. شما یک روح بزرگ و بخشنده دارید. شما کاملا حق دارید که فکر کنید من سنگدل و ناسپاس هستم در حالی که در واقع من قلبی رئوف و مهربان دارم. ولی در مورد شما من نتوانستم این حقیقت را اثبات کنم. نامه شما به آدرس من بدستم نرسید و متاسفانه در دست مارکی افتاد. این تقصیر ندیمه خائن من بود من به گروه همسریابی در تلگرام اطمینان کرده بودم. مارکی برای شما از طرف من نامه ای فرستاد که این نامه شما را گول زد. لئاندر بیچاره من... بعد از مدتی گروه همسریابی در تلگرام نامه ایرا که شما به من نوشته بودید به من نشان داد. او از اینکه توانسته بود شما را گول بزند خوشحال و راضی بود و به قهقهه می خندید. جفت +همسریابی+ تلگرام گروه تلگرام همسریابی تهران کار قبیح خودش را یک شوخی تلقی می کرد. هر سطر نامه شما حکایت از عشق پاکی می کرد که در قلب شما جای گرفته بود.قلب من از دیدن و خواندن نامه شما روشن شد و علاقه ای را که من از قبل بشما احساس میکردم بیشتر و بیشتر شد. من می دانستم که شوهر من غرق در فتوحات جدید ش شده و از غیبت من در قلعه دو برویر مطلع نخواهد شد و به همین جهت من تصمیم گرفتم که به پوآتیه بیایم چون شنیده بودم که شما در اینجا برنامه اجرا خواهید کرد. من اینجا آمده ام که با شما صحبت کنم و از اتفاقی که افتاد عذر بخواهم. "
لئاندر در مقابل مارکیز که بعد از گفتن گروه تلگرام ازدواج دائم مطالب احساس خستگی می کرد و روی افتاده بود بزانو در آمد و با شیرین ترین لحنی که می توانست شروع به سخن کرد: " مادام... یا شاید بهتر است بگویم ای ملکه و فرشته آسمانی... کلمات خشک و خالی چه می توانند به شما بگویند؟ کلماتی که شاعران در خونسردی و بی توجهی سر هم می کنند و همین کلام را هنر پیشه های رنگ و روغن زده تکرار می نمایند. لینک ربات جفت کلمات چگونه می توانند آتشی را که در قلب یک عاشق بر پاست بیان کنند؟ آتشی که در عروق یک عاشق در جریان است و تمام هستی گروه همسریابی در تلگرام را می سوزاند و به خاکستر می کشد.
ابراز عشق و گروه تلگرام همسریابی تهران
ای فرشته آسمانی... مارکیز ملکوتی... وقتی من عشق خود را در روی صحنه به هنرپیشه مقابلم ابراز می کنم در حقیقت من احساسی به او نداشته و علت اینکه گروه تلگرام همسریابی تهران ابراز عشق طبیعی بنظر می رسد اینست که من به ماورای موجودات زمینی نگاه و فکر میکنم. من به موجود ملکوتی مثل شما فکر کرده و ابراز عشق من به این دلیل نزد تماشا چیان واقعی جلوه می کند. ابراز عشق من به سیلوی، دورالیس، ایزابل یا هر اسمی دیگر در واقع به آنها نیست و شبح شما همیشه در جلوی چشم من قرار دارد. بعد از ابراز لینک ربات جفت مطالب لئآندر که هنرپیشه برجسته ای بود می دانست که بعد از گفتار نوبت کردار است و به همین مناسبت خم شد و دست مارکیز را که بطرف جفت +همسریابی+ تلگرام دراز شده بود گرفت و بر آن بوسه زد. آن ابراز عشق و گروه تلگرام همسریابی تهران بوسه بر دست چنان مورد تایید مارکیز قرار گرفت که لئاندر تصور آن را هم نمی توانست بکند. آسمان مشرق در طلوع آفتاب مثل تلگرام همسریابی موقت بود که آتش گرفته بود. لئاندر که خود را بخوبی در بالا پوشش پیچیده بود سوار کالسکه شده و بطرف پؤاتیه باز می گشت.