جستجوی سایت کاربران همسریابی آغاز نو گروه هستند؟
هر چند که جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو روزها مروارید های تقلبی را طوری خوب درست می کنند که تشخیص اصل از بدل کار سختی است. حتی آدم های خیلی پولدار آن قدر خسیس هستند که به جای جواهرات اصل، بدلی ارزان را می خرند. بدون اینکه به مطالبی که اگوستینو می گفت توجهی داشته باشد با التماس گفت: " اگوستینو عزیز من... اگوستینو خوب من... به من قول بده وقتی آن خانم را بقتل رساندی گردنبندش را به من بدهی. " اگوستین با تمسخر گفت: " چنین گردن بند زیبایی با لباس های تکه پاره تو و صورت کثیفت خوب جور در می آید. " " تو فراموش می کنی که هروقت تو می خوابی من بیدار و مواظب تو هستم. هر موقع خبری بوده یا کسی می آمده من تمام راه را دویده تا به تو خبرش را برسانم. گرمی و سردی هوا هم مهم نبوده است.
من با پاهای برهنه و رنجور خودم هرگز نگذاشته ام که برای غذایت معطل بمانی و همیشه آن را برایت در جایی که مخفی می شوی آورده ام حتی وقتی که خودم مریض و تبدار بوده ام، دندان هایم از شدت سرما بهم می خورده و یا طوری خسته و ضعیف بوده ام که خودم را به زحمت روی پا نگاه می داشته ام. آه... اگوستینو... کارهایی که برایت کرده ام به خاطر بیاور و اجازه بده که آن گردن بند مروارید زیبا مال من باشد. " " شیکیتا... تو درست می گویی. من اعتراف می کنم که تو هم شجاع و هم وفادار بوده ای ولی یادت باشد که ما هنوز این گردن بند گرانبها را بدست نیاورده ایم. حالا برویم سر اصل مطلب... به من بگو که چند مرد در جستجوی سایت کاربران همسریابی آغاز نو گروه هستند؟ " " آه... خیلی زیاد... یک مرد قوی هیکل بلند قد با ریش های بلند، یک مرد پیر چاق، یک مرد دیگر که شکل روباه است، دو مرد لاغر و یک مرد دیگر که شبیه اصیلزاده ها ست ولی لباس هایش کهنه و مندرس است." اگوستینو که با انگشتانش می شمرد با نومیدی گفت: " جستجوی کاربری همسریابی آغاز نو شد شش مرد.
افسوس که من تنها کسی هستم که از گروه شجاع خودمان باقی مانده ام. وقتی ما همه با هم بودیم اشکالی نمیدیدیم که به گروهی حمله کنیم که تعدادشان دو برابر ما بود. به من بگو شیکیتا آیا جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو همسریابی مردان مسلح هستند؟ " " آن آقای اصیل زاده شمشیر دارد. همینطور مرد بلند قد و لاغر... شمشیر بسیار بلندی دارد. " " تپانچه یا تفنگ؟ " شیکیتا جواب داد: " من چیزی ندیدم. ولی ممکن است که جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو ورود اسلحه های جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو را در دلیجان گذاشته بودند. فقط و یا می ونت می توانستند که با اطمینان برایت پیغام بفرستند که آن ها اسلحه گرم دارند. ولی هیچ کدام از آن ها به من چیزی نگفتند. " اگوستینو مصممانه گفت: " خیلی خوب... ما به هر حال جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو ریسک را خواهیم کرد و ببینیم نتیجه آن چه خواهد بود. پنج صندوقچه بزرگ و سنگین، لباس هایی که با طلا مزین شده و یک گردن بند مروارید ارزش جستجوی سایت کاربران همسریابی آغاز نو کار را دارد.
جستجوی کاربری همسریابی آغاز نو حفره خیلی گود نبود
" راهزن و همراه کوچکش با هم به محل سری که در وسط درختان کاج بود رفتند و بدون اتلاف وقت مشغول کار شدند. جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو ورود چندین سنگ بزرگ و تعداد زیادی شاخه های درخت و در پایان پنج شش تخته را از این محل بیرون آوردند. چیزی که آن ها مخفی کرده بودند حفره ای بزرگ شبیه قبر بود. جستجوی کاربری همسریابی آغاز نو حفره خیلی گود نبود و اگوستینو به چابکی به داخل گودال پرید. او چیزی را از کف گودال بلند کرد که شبیه جسد یک مرد بود که لباس های معمولی روزانه بر تن داشت.
او جسد را به بالای گودال آورده و روی زمین انداخت. شیکیتا که کمترین علائمی از تعجب و نگرانی به علت جستجوی سایت کاربران همسریابی آغاز نو کار عجیب و چندش آور از خودش نشان نمی داد پاهای جسد را گرفت و با خونسردی کامل جسد را از سر راه اگوستینو کنار برد. کاری که از یک موجود کوچک و ضعیف مثل او بعید به نظر می رسید. این اگوستینو همچنان ادامه یافت تا اینکه او پنج جسد دیگر را هم از جستجوی کاربری همسریابی آغاز نو قبر دسته جمعی بیرون کشید. تمام جسد ها نطور منظم در کنار هم بوسیله دختر کوچک چیده شده بودند. شیکیتا به نظر می رسید که از جستجوی سایت کاربران همسریابی آغاز نو کار مهوع و مخوف لذت می برد.
در زیر نور ماه کامل که قسمتی از آن توسط ابرها پوشیده شده بود تصویر عجیبی از جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو همسریابی مردگان و زندگان به وجود آمده بود: تصویری از یک قبر باز، اجسادی که کنار هم در زیر درختان کاج در روی زمین قرار داشتند و اگوستینو و شیکیتا روی آن ها خم شده بودند. ولی این تصویر بزودی جای جستجوی کاربران همسریابی آغاز نو را به تصویری مضحک داد چون وقتی اگوستینو اولین جسد را سر پا کرد معلوم شد که جسدی وجود ندارد.