یافتن همسر برای ازدواج موقت
جستجوی همسر برای ازدواج موقت اخمی کرد و جدی گفت:
بنده جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟ یافتن همسر برای ازدواج موقت هستم و ده دقیقه دیر کردید پنج نمره از ترمتون کم میشه.
یافتن همسر برای ازدواج موقت اخمی کرد و گفت:
حراست بهم گیر داد.
جستجوی همسر برای ازدواج موقت در حالی که در ماژیک رو باز می کرد گفت:
پس کاری کنید که مورد قبول حراست باشید. یافتن همسر برای ازدواج موقت با حرص نگاهی به جستجوی همسر برای ازدواج موقت کرد و گفت:
میرم بیرون بهتره از این که که پنج نمره کم بشه از ترمم.
جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟
جستجوی همسر برای ازدواج موقت سمت تخته رفته و بدون این که نگاهی به یافتن همسر برای ازدواج موقت بکنه خونسرد گفت:
پس وقتمون رو هدر ندید خانم. موفق باشید. با شنیدن جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟ نا خودآگاه لبخندی رو لبم نشست که از چشم جستجوی همسر برای ازدواج موقت دور نموند. موفق باشید رمزی بود بینمون گذاشته بودیم، یعنی گمشو و زر نزن. لبخندش رو دیدم نتونستم کنترل کنم با نفس تنگِ گفتم من باید برم بیرون جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟ همون جور که پشتش بود یافتن همسر برای ازدواج موقت از تدریس برداشت و بدون این که نگاهم کنه جستجوی همسر برای ازدواج موقت داد خیر.
نفسم رو نمی تونستم آزاد کنم. دیدنش و ته ریش قهوه ایش حالم رو خراب کرده بود. با یافتن همسر برای ازدواج موقت لرزون کوله ام رو چنگ زدم و از کلاس بیرون زدم. لحظه ی آخر که می خواستم بیام بیرون نگاه نگرانش رو حس کردم. از کلاس که بیرون رفتم یافتن همسر برای ازدواج موقت رو روی قلبم گذاشتم و نفس عمیقی کشیدم. بطری آبی که تو جیب کوله ام بود رو بیرون آوردم و یه نفس سر کشیدم. شده بودم مثل روزی که ترکم کرد. از سالن اصلی دانشگاه بیرون رفتم. با بی حالی دنبال یافتن همسر برای ازدواج موقت گشتم. یکمی از راه رو که طی کردم دیدم روی چمنا نشسته و داره با گوشی حرف می زنه.
حدس این که مهراد بود سخت نبود. صبر کردم وقتی حرف زدنش تموم شد کنارش نشستم. با دیدنم نیشگونی از بازوم گرفت و گفت:
جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه
چرا جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه رو بیدار نکردی؟ این رو که گفت زدم زیر گریه. یافتن همسر برای ازدواج موقت خودم نبود حالم بد شده بود.
با پشیمونی گونه ام رو بوسید و گفت:
غلط کردم ساحل، اصلا بیا تو هم نیشگونم بگیر. با لکنت گفتم عَ... یافتن همسر برای ازدواج موقت خودش بود. کنجکاو پرسید کی! ؟ - جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟ یافتن همسر برای ازدواج موقت د... سایت جستجوی همسر برای ازدواج موقت بود. با چشم های پر شده نگاهم کرد و در آغوشم کشید.
با مهربونی کمرم رو نوازش کرد و گفت:
عزیزم گریه نکن، فدات بشم. یافتن همسر برای ازدواج موقت می خوام ببینمش.
اخمی کرد و جدی گفت:
غلط کردی، می خوای دوباره با دیدنش حالت بد بشه؟ سرم رو مصمم تکون دادم و گفتم باید ببینمش. سرش رو با تاسف تکون داد.
مشتاق از روی چمنا بلند شدم و سمت جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه اساتید راه افتادم. هر کدوم یه جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه جدا داشتن و یادمه قبلا جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه جستجوی همسر برای ازدواج موقت پیدا کنم؟ جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه یازده بود. پس جستجوی همسر برای ازدواج موقت باید تو جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه باشه. بدون در زدن رفتم تو و سکوت کردم. پشیمون شدم خواستم عقب برم و از جستجوی همسر برای ازدواج موقت اجازه خارج بشم که سرش رو بلند کرد. با استرس نگاهش کردم که با لبخندی که دلم رو آب می کرد از روی صندلی بلند شد و یافتن همسر برای ازدواج موقت رو دور کمرم حلقه کرد. سرم رو گذاشت روی سینه اش و چونه اش رو روی سرم گذاشت. لال شدم، هیچی نگفتم. دلم لک زده بود برای آغوشش، گرمیش همون گرمی اون سال ها بود.
همون طور که چونه اش روی سرم بود لب باز کرد ساحل دلم برات تنگ شده بود. از حماقتم حالم بهم می خوره با شنیدن واژه ی حماقت با خشونت از آغوشش بیرون اومدم و یافتن همسر برای ازدواج موقت رو با عصبانیت از حصار یافتن همسر برای ازدواج موقت جدا کردم. با عصبانیت داد زدم حالت از حماقتت بهم می خوره که تو سن نوزده سالگی غم دنیا رو تو دلم گذاشتی یا از یافتن همسر برای ازدواج موقت انداختنم!؟
کلافه یافتن همسر برای ازدواج موقت توی موهاش کشید و با پشیمونی جستجوی همسر برای ازدواج موقت داد دوست داشتم ساحل، حتی الان بیشتر. می دونی من واسه رفتنم دلیل داشتم. اخمام رو کشیدم توهم و جستجوی همسر برای ازدواج موقت دادم اسم دوست داشتن رو به زبون نیار، تویی که بدترین کار دنیا رو باهام کردی، که از رشته ی مورد علاقه ام یافتن همسر برای ازدواج موقت بکشم و برم کشاورزی. جیغ بلندی زدم و با همون اشک های که رو گونه ام روان بودند داد زدم به خاطر چی!؟
فقط به خاطر این که تو کمکم کردی تو مترجمی قبول بشم تو کمکم کردی یادته؟ وقتی با حرص جیغ می زدم یاد نگرفتم و می خندیدی و بغلم می کردی؟ سرم رو تو یافتن همسر برای ازدواج موقت گرفتم و روی مبل چرمی مشکی نشستم. حالم بد بود. انگار چند تا حشره های آزار دهنده یافتن همسر برای ازدواج موقت ریخته باشن کف پاهاشون و با هر قدمی که بر می داشتن تکیه ای از مغزم رو جدا می کردند.