خواستم یه شب فک کنم همسر یابی موقت در تهران همون داداشیه که همیشه میخواستم باشه... اما میدونی چیه؟ خودش را ازم جدا کرد و از روی تخت بلند شد. روی صندلی مقابل میز اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در تهران نشست و با موهایش بازی کرد. هستن بمونن.. که اگه دست بزنی مثه جوش چرکی همه جای زندگیتو به گندترک عادت موجب مرضه... عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت تهران، استان تهران چیزا رو نباید دست بزنی... باید بذار همونطوری که میکشن... دیشب تمام باورهام به سایت همسر یابی موقت در تهران یه روزی همه چیز خوب میشه... دود شد و رفت هوا... میخواستم چیزی بگویم، احساس میکردم باید چیزی بگویم و بار غم دلش را سبک تر کنم. اما هیچ کلمه ای برای آرام کردنش پیدا نمیکردم. هیچ واژه ای نداشتم، اصال چه می توانستم بگویم؟ بگویم من هم همیشه حسرت زیبایی ات، حسرت چشمهای میشی رنگت را می کشیدم؟
همسر یابی موقت در تهران دردش را آرام میکرد؟ ناگفته هم جوابش را میدانستم، حرف مادربزگها را تکرار میکرد "آدم به جای یه مثقال زیبایی یه مثقال شانس و بخت داشته باشه!
سایت همسر یابی موقت در تهران حاال نوبت توئه!
بی هوا به سمتم برگشت و با خنده و صدای بلند گفت: -سایت همسر یابی موقت در تهران حاال نوبت توئه! زر زرای من تموم شد. حاال تو زراتو بزن ببینم دیشب چت شده بود اونطوری مثه مرغ سرکنده میشدی هی ؟ مثل همیشه سریعا تغییر اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در تهران داده بود. انگار همان آدم ناراحت و دل شکسته دو دقیقه پیش نبود. لبخند روی لبهایم نشست. بهتر بود با او هم مسیر می شدم و به ناراحتی ها و غصه هایش بیش از این دامن نمی زدم. -لبخند ژکوند میزنی خانم.. خبریه؟نگو نفهمیدما... -چی رو نفهمیدی؟ -همون عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت تهران، استان تهران خوشتیپه رو! چشمهایم از تعجب همسر یابی موقت در تهران شدند! -همونی که با دیدنش اخمت گرفت...
فک کنم مهمونی نبودیم میزدی لهش میکردیکدوم آقا خوشتیپه؟ بدبختو! قهقه ای زد و دستی به موهایش کشید. تمام کارهایش لوند بود. تازه متوجه شدم که اهورا را می گفت. از یادآوری اش حرصم گرفت. پسر بی تربیت! وقتی رفتارهای دیشبش یادم می افتاد دلم میخواست آتیال را له و لورده میکردم با این دوست عتیقه اش. نمی دانم قیافه ام چطور شده بود که خنده اش شدت گرفت. -سایت همسر یابی موقت در تهران رو! معلومه بدجوری رو اعصابت رژه رفته ها! چینی به ابرویم انداختم و پاهایم را باالتر کشیدم و زانوهایم را بغل کردم. به دیوار تکیه دادم. دوست اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در تهران بود.. ترسیدم آتیال خون به پا کنه، بچه پررو اومده زل زده تو چشام میگهنمیدونی چقدر حرص خوردم دیشب گیتی.حیف که مهمون بود و ما میزبان! دوما هم ببخشیدا خیره شدم بهتون آخه شما از همه عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت تهران، استان تهران چشم هام نمیتونن دست از خیره شدن بردارن. بچه پررو! سر جمع دو دقیقه است منو دیده ها. به نیشخند روی لبش خیره شدم. داشت سر به سرم میگذاشت.
اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در تهران چرا انقدر حرص میخوری؟
هرچند من واقعا از اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت در تهران چرا انقدر حرص میخوری؟تو که بدت نمیاد ازت تعریف کنن. تعریف قرار گرفته شدن خوشم می آمد. اما نه از هر کسی! -همسر یابی موقت در تهران بهت میگم طرف همش چند دقیقه است منو میشناسه ها. خیلی پررو بود به نظرم باید حداقل احترام دوستیش رو نگه میداشت. مثال مهمون بود، مهمون که انقدر گستاخ نمیشه! -شایدم بشه گفت جسور بوده! -چی میگی تو؟ -سایت همسر یابی موقت در تهران تو یه نگاه دیدتت ازت خوشش اومده..نگات کرده عاشقت شده شاید! کجاش مشکل داره؟ -گیتی حالت خوب نیستا...چی میگی تو؟اوال اگه قرار به عشق تو نگاه اول باشه باید عاشق تو بشه نه من! عکس خانمهای متقاضی ازدواج موقت تهران، استان تهران فرض کنیم شد، من خواهر دوستشم فک نمیکنی