- . . . . صیغه یابی سایت: ا... سایت رسمی صیفه ایرانیان... گفت: همین کار رو هم میخواست بکن شیوا دست و رفت و گفت: سایت بیوه یابی شوخی کرد من شوخی ندارم. تو هم اگه دوست نداری با من بیایی من ناراحت نمیش بعد در ماشین رو باز کردم. اما تا خواست پیاده بشم، ماشینی ما گرد میشد چنان بوقی زد که کشیدم عقب و در بست کانال ازدواج موقت با عکس پوزخندی زد و گفت: چی شد پشیمون شدید ؟
- اخ کردم و گفت: ابدا صیغه یابی سایت بر گشت عقب و گفت: خانوم صداقت بی خیال بشید. این امیر انقدر که نشون میده بد اخلاق نیست گفت: برای من اهمیتی نداره بعد رو به شیوا گفت: میشه پیاده بشی تا من هم از اون طرف پیاده بش کانال ازدواج موقت با عکس: شیوا خانوم شما یه چیزی به ایشون بگید شیوا: جان، خواهش میکن گفت: شیوا جان مگه نمی بینی پسر خاله عزیزتون ماشین رو کنار زدن، دیگه با چه زبونی بگن باید پیاده بشی، مزاحمی. یه دفعه با ازی که سایت رسمی صیفه ایرانیان به ماشین داد به عقب پرت شدم. سایت بیوه یابی: من چاکر دختر خاله ام هم هست
- حالا که این طور شد، شیوا، تا تمام خریدت رو بکنی خودم در خدمت. پس لطف کنید و همین جا نگه دارید، چون از قرار معلوم تنها من مزاحم شیوا یه نیشگون ازم رفت. صیغه یابی سایت گفت: خانوم صداقت کوتاه بیاین دیگه. حرفی زده شد، تموم شد رفت. تو رو دیگه دنبالش رو نگیرید.نا سلامتی از فردا دوباره باید با هم کار کنی.
بعد رو به سایت رسمی صیفه ایرانیان گفت
بعد رو به سایت رسمی صیفه ایرانیان گفت: اینطور نیست امیر؟ سایت بیوه یابی: من که چیزی نگفت. ایشون به خودشون رفتن خواست جوابش رو بدم اما وقتی دیدم, داره از تو آینه نگاه میکنه حرفی نزدم و روم رو برگردوندم. کانال ازدواج موقت با عکس هم لبخندی زد گفت: حالا به مناسبت آشمتی کنون با یه نوشمیدنی رم چطورید؟ شیوا گفت: آقا نیما مگه کسی با کسی قهر بوده که اینطوری میگید ؟
حق با شما ست. خب پس حالا برای دوام این دو ستی با یه نو شیدنی داغ چطورید؟ امیر در حالی که خنده تو صداش بود گفت: چی گفتی نیما صیغه یابی سایت: بابا اصلا هر چی... با یه نوشیدنی موافقید یا نه؟ سایت رسمی صیفه ایرانیان: من که موفق تو چی شیوا ؟شیوا: من ه همینطور. من هنوز اخمهام تو هم بود و بیرون رو تما شا میکردم
کانال ازدواج موقت با عکس گفت: خب, مثل این که خانوم
کانال ازدواج موقت با عکس گفت: خب, مثل این که خانوم صداقت هم موافقن. چون سکوت علامت رضاست. شیوا دست رو ف شرد. میدونست دل تو دلش نیست بخاطر همین یه لبخند کمرنگ زدم. بعد از این که سایت بیوه یابی جلو یه کافی شاپ نگه داشت همه پیاده شدی و داخل شدی. یه میز ۴ نفره انتخاب کردی و نشستی. تا نشست رحیمی رو دیدم با چنتا از دوستاش دور یه میز نشسته بودن.