میز ثبت نام در سایت دوست یابی
مزیتی که یک نقاش به نویسنده دارد این است که به راحتی میتواند تمام افراد یک گروه را روی پرده نقاشی خود بیاورد و یک نگاه بیننده کافیست که تجسم مثبت و تا حدی کامل از خصوصیات افراد گروه بدست آورد. بعلاوه با سایه روشن های لازم، لباس ها و از هر رقم جزئیات به خوبی افرادی را که در آن شب دور میز بارون جوان گرد آمده بودند نمایش دهد. توضیحات ما متاسفانه طولانی، نا کامل و بدون دقت است.
در ابتدا شام در سکوت صرف میشد چون تخفیف رنج گرسنگی در درجه اول اهمیت بود. سیگونیاک بینوا که احتمالا هرگز ولیمه ای به این پر و پیمانی نداشته به غذاها و ماکولات حمله کرده و با اشتهای کامل که برای ثبت نام در سایت دوست دختر یابی تازگی داشت دلی از عزا در می آورد. هرچند که ثبت نام سایت دوست یابی میل نداشت که در چشم خانم های زیبایی که دور میز ثبت نام در سایت دوست یابی بدون نشسته بودند مانند یک قحطی زده جلوه کند. فضل فروش که سررشته دار گروه بود از این که میزبان جوان آن ها با چنین اشتهایی غذا می خورد خوشحال و بدون جلب توجه مرتب بشقاب سایت همسریابی را پر می کرد و از این که بشقاب به سرعت خالی میشود احساس رضایت می کرد.
بعد از مدتی مقاومت در مقابل گرسنگی تسلیم شد و هر چند که از نزدیک شدن به این آدم هایی که برای او غریبه بودند احساس امنیت نمی کرد با احتیاط کامل خود را به زیر میز نزدیک پای صاحبش رسانید. ثبت نام در سایت دوست یابی حضور خود را به بارون با نواختن ضربه هایی به زانوی او با چنگال های دستش اعلام کرد. خواسته گربه سیاه به سرعت جامه عمل به خود پوشید و تکه هایی از گوشت های مختلف بدون جلب نظردیگران به طرف او پرتاب می شد. میرو سگ پیر وفادار هم که با پیر به همان اطاق آمده از یاد برده نشده بود و سهیم غذاهای خوشمزه ای بود که وارد بشقاب صاحبش می شد. در این موقع که حاضرین از گرسنگی اولیه در آمده بودند بازار گفتگو و خنده در اطراف میز بزرگ گرم بود. بارون جوان با وجودی که فروتن و از ناداری خود خجالت زده بود سر گفتگو را با خانم های جوان که در دو طرف ثبت نام سایت دوست یابی نشسته بودند باز کرد.
به عنوان یک زن ثبت نام در سایت دوست یابی بدون هیچ نکته قابل توجهی را در لئاندر نمی بیند
فضل فروش و ستمگر با صدای بلند در باره مزایای نمیشنامه های تراژدی و کمدی با هم مذاکره می کردند. همانند ' نارسیس ' با استفاده از یک آینه جیبی که همیشه با ثبت نام در سایت دوست یابی بود سرگرم تحسین زیبایی و جذابیت خودش بود. جالب بود که او خوش بختانه خواستار سرافینا یا ایزابل نبود. او بدنبال شخصیت هایی بالاتر از همکارانش بود و همیشه امید داشت که یک خانم از بالاترین رده های اشرافی سایت همسریابی را روی صحنه ببیند و دیوانه وار بدام عشق ثبت نام سایت دوست یابی گرفتار شود و ثبت نام در سایت دوست یابی بدون را غرق هدایا از هر رقم بنماید.
ثبت نام در سایت دوست یابی عادت داشت که با لاف و گزاف داستان های عاشقانه خود را برای همه تعریف کند. اسکاپین ولی سرسختانه پیوسته صحت تمام این داستان ها را رد و اعلام میکرد که ثبت نام در سایت دوست دختر یابی واجد اطلاعاتی است که وقوع این اتفاقات را به کلی نفی میکند. این اتفاقات تماما در ذهن راوی آن ها به وقوع پیوسته است.اسکاپین پیش خدمت که مثل یک میمون شیطان و خراب کار بود از این که لئاندر بینوا را عذاب بدهد لذت میبرد و هیچ موقعیتی را از دست نمیداد که به منظور خود برسد. حالا هم که متوجه شد در آینه مشغول تحسین خودش می باشد او بلافاصله حمله خودش را شروع کرد و خیلی زود خشم لئآندر را بر انگیخت.
دعوای لفظی آنان بسرعت بالا گرفت و صدای لئآندر شنیده می شد که سایت همسریابی حاضر است صندوقچه بزرگی را همواره با خود داشت باز کند و نامه های عاشقانه ایرا که از اشرافی ترین دلدادگانش دریافت کرده بود به همه نشان بدهد. تمام حاضرین با صدای بلند زیر خنده زدند و در همان موقع سرافینا به سیگونیاک می گفت که به عنوان یک زن ثبت نام در سایت دوست یابی بدون هیچ نکته قابل توجهی را در لئاندر نمی بیند. ایزابل بدون این که چیزی بگوید از حالت صورتش پیدا بود که تا چه حد با اسکاپین همراه و موافق است. بارون جوان بیشتر و بیشتر مجذوب این دختر کوچک اندام و پاک سیرت میشد. سیگونیاک خجالتی تر از آن بود که مطابق مد آن روز از زیبایی ایزابل تعریف و تمجید کند ولی چشمانش بخوبی نشان میداد که در دل ثبت نام در سایت دوست دختر یابی چه می گذرد.