یا میتونی این لباس رو واسه مدت ربات رل یابی تلگرام برای خودت نگه داری چونکه بعید میدونم د یگه بتونی با پول شرکتتون ربات رل یابی لباس هایی رو بخری! کری زمزمه کرد ; _هنوز تصمیم ی گرفته نشده چشم های دردناک ربات رل یابی واتساپ روی صورت سردش بود, قلبش از صدای وحشیانه اون درد میکرد و ربات رل یابی در تلگرام میکشید ربات رل یابی تلگرام اتفاقا این تصمیم گرفته شده وقتی که فهم یدم بعد از ترک کردنم تو کجا بود ی مت با رضایت بی رحمانه ای دندون قروچه ای کرد و ادامه داد
ربات رل یابی واتساپ در اینجا به عنوان کارشناس بازدید
تنها کار ی که باید میکردم این بود که صبر کنم تا بتونم سهام کارتو روساو رو هم بخرم و سهامدار عمده بشم, ربات رل یابی واتساپ در اینجا به عنوان کارشناس بازد ید کننده حضور دارم, چیزی که باید آدم های اینجا اول با من مشورت شه هیئت مد یره ممکنه به زور تو ی رای هاشون نتیجه بگی رن, . .. درباره آینده پسر ربات رل یابی هم هیچ ایده ای ندارم. بعد از همه اینها, شده بود. ...
ولی برای اونها و ربات رل یابی روبیکا یئت مد یره کرافت کامپ یوتر تنها ی ک حرکت خودکار کوچیک روی دستور کاره, و برای من مثل روز روشنه چونکه به دالیل ی همه تصمیماتی که گرفته میشه با منه! منم که همه چیز رو تعیین میکنم! _تو به خاطر من یک شرکت فوق العاده رو خراب میکنی? ربات رل یابی در روبیکا با چشمها ی درشتش و چشمهایی که از فرط تعجب گشاد شده بودن و نزد یک بود از حدقه اشون بیرون بزنه اتهام آمیز به صورت سنگی اون نگاه کرد مت گفت; _فقط به خاطر تو این رو با رضای ت خاطر ب ی رحمانه ای موافقت کرد
ربات رل یابی کن, خانم هالی, من این چهار سال اخیر تقریبا نرم شدم, اوالش تنها آرزوم این بود که تو رو بکشم! کری مات و مبهوت از لحن کی نه جویانه اون, با این واقعیت تلخ روبرو شد که آینده ربات رل یابی تلگرام به خاطر انتقام مت نابود میشد. واقعیت این بود که ربات رل یابی در تلگرام تنها کسی بود که زمانی که همه چیز رو از دست داده بود به دادش رسیده بود.
ولی ممکنه آینده کاریش از بین بره وقتی که ربات رل یابی روبیکا همه کارها رو به خاطر اون انجام داده بود. ولی این مت بود که اون رو ترک کرده بود! سراغ یک زن د یگه رفته بود و وقتی که ربات های رل یابی تلگرام بهش زنگ زده بود متوجه شده بود که مت پیش اون زن رفته! خشم بر تمام احساسات د یگه اش چیره شد و با یک خداحافظی سرد واسه مت تکون داد انگار که با انتقام و کینه جویی با خودش حرف میزد رو به ربات رل یابی در تلگرام کرد رو _عزیزم, من همه جا رو دنبالت گشتم! لعنتی, شکر که برگشت ی د یگه نزد یک بود گریه ام بگیره, حوصله ام سر رفت. فکر میکنی حاال بتونیم به اتاق غذا خوری بریم
ربات رل یابی در روبیکا احساس میکرد
بهشون خیره شده بود. ربات رل یابی وقتی اون ها رفتند, مثل سنگ سرد بود و ربات رل یابی در روبیکا احساس میکرد که نفرت در پشت اون میسوزه و زبانه می کشه وقتی که اون ها کامال دور شدند ربات رل یابی روبیکا با ناراحتی گفت ; _کری چی شده ? ربات رل یابی تلگرام این رو از چهره ات از چهره دوست خودم فهمیدم که یک چیزهایی سر جای خودشون نیستن مگه نه ? اون میخواست در مورد تجارتمون بدونه? _چیزی نیست ربات های رل یابی تلگرام با کمال آرامشی که میتونست توی خودش جمع کنه, گفت; _اون نه مرد ی هست که بخواد حرف بزنه نه مرد ی هست که بخواد چیزی بدونه, به نظر میرسه که ربات رل یابی واتساپ عقلش رو از, فکر کنم این مراسم شام فقط راهی برای نابود دست داده کردن کرافت کامپیوتره, یک راه واسه ضربه زدن بهش _فقط با یک ناله و شکایت هم ممکن بود همین انجام شه و بتونن