مت به روشی از سکوت ناگهان ی اون اصالخوشش نمیآمد. همچنین جوابهای مبهمی که به روبی داده بود ربات دوست یابی جدید پرسید؛ _ما.... ما توی آپارتمان سرد خواهیم بود؟ ربات دوست یابی جدیدی شماره گرمایش به طور خودکار در فواصل زمانی تنظیم میشه که االن خالیه با ید هر چه زودتر ربات دوست یابی جدید تلگرام داخلش رو برای استفاده نرمال تنظیم کنم مت حتی نگاهی هم به اون نکرد و نگاهش به ترافیک هرگز در جهتش نمیلرزید. چشمهایش رو به کر ی هرگز نمیدوخت. یک احتیاط وحشتناک و یک مواظب بودن عجیب در مورد مت وجود داشت.
ربات دوست یابی جدیدی انتظار انتخاب شده تنش و استرس و فشار مانند فنری که آماده باشد در اون جهید و خشم به تدری ج در ترس و نگرانی کر ی فرو رفت و دوباره ربات دوست یابی جدید به بدبختی و بیچارگ ی افتاد.
مت ماشین رو از پارک ینگ به طرف باال توی پارکینگ اونجا برد و پارک کرد. بچهها رو سوار بر آسانسور و پارکینگ زیرزمین ی اونجا به طرف باال فرستاد. آنها در سکوت مطلق به آپارتمان اون راهی شدند. دوقلوها برای ی ک بار ساکت شدند. هی چ سوالی نمیکردند.
ربات دوست یابی جدید تلگرام و ربات دوست یابی جدیدی سر به ز یر شد و با حالت ویران و افسردهای منتظر موند تا مت اولین حکم و حرکتش رو انجام دهد. یک مشت نامه در داخل سالن وجود داشت و مت به سادگی آنها رو برداشت و با بی احتیاطی آنها رو روی م یز انداخت ربات دوست یابی جدید پرسید؛
ربات دوست یابی جدیدتربن برنامه یا بخشنامههای شرکت یا نامهها ی افراد ی هستن
نمیخوای نامه ها رو بررس ی کنی؟ مت اونها را با بیخیالی آشکار ی نظاره کرد _بعدا، همه این نامهها به فالکر یج هم ارسال می شه، ربات دوست یابی جدیدتربن برنامه یا بخشنامههای شرکت یا نامهها ی افراد ی هستن که نمیدونن من کجا هستم، تعداد کمی از اونها وجود داره، بنابراین اونها م یتونن باز هم صبر کنن، بیایی ن اینجا، دختره مت چمدان بزرگ رو که دوقلوها در میان اتاق مهمان به اشتراک گذاشته بودند برداشت. چشمان اون مبهم و خیره به شمع و نامه ها ی افتاده روی میز صیقلی و جال زده بودند. به همه چیزهایی که به یاد میآورد
ربات دوست یابی جدید تلگرام چیزهایی که درون اون یخزده و سرد شده بود
به ربات دوست یابی جدید تلگرام چیزهایی که درون اون یخزده و سرد شده بود ربات دوست یابی جدیدتربن برنامه کمی لرز ی د و احساس سرمای بیشتری کرد وقتی که نامه روی میز رو تماشا کرد.
فقط گوشه ای از نامه قابل مشاهده بود اما د یدن اون به اندازه کافی برایش قابل مشاهده بود. آمریکا! ربات دوست یابی جدید به هیچ ی ک از امور تجاری مت فکر نکرد. نامههای عتا به دفتر مرکز ی می رفتند و این نامه از اون نوع اون طبی پاکت نامه های اداری نبود. این نامه خصوصی بود. شخصی بود که ذهن ربات دوست یابی جدیدی فقط یک چیز رو میگفت... این نامه از طرف یوتا بود _میخوای به دخترها کمک بکن ی که ربات دوست یابی جدیدتربن برنامه رو توی اتاقشون جای بدن یا با این هم تو احساس رضایت نمیکن ی؟ چون طوری اینجا خشکت زده که هر که نباشه فکر میکنه توی کشتارگاه اومد ی و من می خوام سالخیت بکنم مت در درگاه ورود ی منتهی به اتاق خواب ایستاده بود و به اونجا تکیه داده بود. چشمهایش مراقب و خونسرد بودند _درحالیکه ما اینجا هستیم ما غذای اصلیمون رو سفارش مید یم