-آره حسابی جات خالی بود! سرش رو تکون داد و رفتم باال تا یکم استراحت کنم. *** »آرشام« موهام رو با حوله خشک کردم و گوشیم رو که داشت روی عسلی خودش رو میکشت برداشتم. رامین پشت خط بود. -آدرس جدید سایت همسریابی دو همدل سالم ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم. -سالم بیمعرفت! رفتی ایران دیگه ما رو فراموش کردی. -نه پسر، این حرفها چیه؟
نمیدونی چهقدر سرم اینجا شلوغه! -سایت همسریابی بهترین همسر تا ظهر شرکت نیستی؟ پس بعد از ظهر که وقت داری، چرا اونموقع زنگ نمیزنی؟! -وای رامین نمیدونی! تنها شرکت که نیست، بعد کار هم باید به ترالن گیتار یاد بدم. -قوانین سایت همسریابی دوهمدم روشن
آدرس جدید سایت همسریابی دو همدل کیه؟!
آدرس جدید سایت همسریابی دو همدل کیه؟! سایت همسریابی بهترین همسر سرم هوو آوردی؟ -تو چهقدر خوشمزهای!
آخه من به تو چی بگم؟ باز از این رو حرفات زدی؟ ترالن نمیدونم کیه، توی خونه مامانی مهمونه! مامانی هم من رو کچل کرد تا گیتار یادش بدم. نمیدونی رامین، بعضی از کاراش من رو یاد قوانین سایت همسریابی دوهمدم میندازه. اونقدر پرروئه که هر چی بهش بگی یه جوابی برات توی آستینش داره! -وای داداش من جون میدم برای همچین دخترایی! ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم ماممزد که نداره بیام برام تورش کن! جان رامین؟ -ببند فکت رو که مامانی کلهام رو میکنه! قبل مامانی خودش با اون چشماش میخورتم. -پس یه بهونه شد بیام ایران تا این جواهر خانم رو ببینم.
نه بابا! کجاش جواهره؟! راستی کارت چی بود رامین؟ -دیدی؟! اونقدر حرف زدی یادم رفت! -من حرف زدم یا تو؟ -خیلی خب قوانین سایت همسریابی دوهمدم! میخواستم بگم یه سر به ایمیلت بزن، گزارش کارای این چند روز رو برات فرستادم.
سایت همسریابی بهترین همسر باری؟ -دیوونهای دیگه!
باشه قربون دستت، االن میرم میبینمش. -قربانت داداش، سالم به جواهر من برسون! سایت همسریابی بهترین همسر باری؟ -دیوونهای دیگه! نه، مرسی برای همه چی.
باشه پسر. مواظب خودت باش، خداحافظ! -همچنین خداحافظ! گوشی رو گذاشتم سرجاش و رفتم سمت کمدم تا لباسام رو بپوشم. بعد از چک کردن ایمیلها دستام رو بردم پشت گردنم و سرم رو بهش تکیه دادم. یاد ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم من رو برد به چند ماه پیش: "ویدا: آرشام بیا دیگه، اذیت نکن! من کلی برنامه برای امشبمون ریختم. -آدرس جدید ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم عزیزم، خانومم! میبینی که کلی کاردارم. بذار یه فرصت دیگه میریم. قوانین سایت همسریابی دوهمدم: تو هم که همیشه کارداری! کی برای من وقت داری آخه؟
بعد مثل بچهها پاهاش رو روی زمین کوبید. از روی صندلی بلند شدم و از پشت بغلش کردم. سرم رو بردم توی موهاش و عطرش رو به ریههام کشیدم. -نبینم ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم من نق بزنهها! قربونت برم بذار کارام رو بکنم فردا خودم هرجا بخوای میبرمت. با حرص دستام رو باز کرد و گفت: -نمیخوام! همهش این رو میگی؛ اما هر وقت اومدم که بریم کارداشتی.
من میرم با پسرای دیگه شب اونجا میرقصم و به تو هم نیازی ندارم. سعی کردم عصبانیتم رو کنترل کنم. با صدایی نسبتا بلند گفتم: -آدرس جدید سایت همسریابی دو همدل دفعه آخرت باشه از غیرت من سوءاستفاده میکنی! خیلی خب برو توی ماشین تا وسایالم رو جمع کنم و بیام. ثبت نام جدید سایت همسریابی دوهمدم: آخ جون! عاشقتم آرشام. پرید گردنم رو گرفت و محکم لپم رو ب وس کرد. با صدای بلند خندیدم و گفتم از دست تو! منم عاشقتم دختر"! -عاشق کی هستی؟ با صدای مامانی به خودم اومدم و از روی صندلی بلند شدم. -کی اومدی سایت همسریابی بهترین همسر متوجه نشدم؟ -از بس که تو فکر بودی در زدم نشنیدی.