که چه کسی بهتر از پری رو برای توران ازدواج میخواد و حاال با دیدن پاییز خانم متوجه شدم که ایشون نه تنها لیاقت پری رو نداشته بلکه حقش بدتر از اینها بود. او از خانواده ای با اصالت و با فرهنگ هستش و با انها جاه و جالل پدریش به خواستگاری کسی رفته که عمری در خانواده پدریش به عنوان مستخدم فعالیت میکردند. جمله اش رو با لبخندی زهر اگین به ریو صورت من تمام کرد. حرصم گرفته بود. نه از اینکه دیگران در رابطه با موقعیت خانواده من مطلع شده بودند. نه. برایم توران ازدواج چیزها مهم نبود. مهم این بود که او مرا با پری مقایسه کرده بود و در نظر ابله خودش من رو از پری کوچکتر دیده بود. دلم میخواست داد میزدم و به همه میگفتم که پری تنها وضع ازدواج توران 81 پدرش خوب وبد.
بتواند سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان رو خوشبخت کند
- بلکه نه تنها چهره جذاب و زیبایی نداشته بلکه من مطمئن بودم لیاقت توران ازدواج رو هم نداشته. او کسی نبود که بتواند سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان رو خوشبخت کند. دختری که هر لحظه در اغوش پسری بود و خودش رو خار و خفیف جلوی ازدواج توران 81 میکرد چطور با من، با پاییزی که هیچ پسری جز همسرش تنش رو لمس نکرده بود و حتی در رویاهایشان با اونها خمصانه برخورد کرده بودم برابری می کرد؟ از این رو کمی افکاری اسوده شد. با یاد اوری روزی که پری در منزل ارغوان از سروش میخواست که با او ازدواج کند و بعد با دیدن من هر چه از دهانش در امده بود بارم کرده بود متوجه اوج حسادتش به خودم شدم. حاال مهم نبود که یگانه چطور به این قضیه پی برده و توران ازدواج و پری را و یا خانواده من رو میشناسه مهم این بود که اوج حسادت در وجود این دختر هم حس میشد به قدری که سعی کرده بود با خار جلوه دادن من رد حضور دیگران خودش رو باالتر ببرد.
- در حالی که نیازی به ازدواج توران 81 کار من نمیدیدم. او دلیلی نداشت که با این صحبت ها مجلس رو به دست بگیره. من نه با او و نه با همراه او سر و سری داشتم. پس چه دلیلی به این کار داشت؟ اهان. متوجه شدم. از اینکه می دید به قول ازدواج توران ۸۱ دختری از طبقه پایین جامعه در روبروی او و باز هم به قول خودش در جوهرات و لباس های فاخر ظاهر شده و مرکز توجه دیگران قرار گرفته حسودی اش میشد. واقعاض به کوته فکر بودنش تاسف خوردم. حالا سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان از ان همه حرص و جدل در افکارم خبری نبود. نفس عمیقی کشیدم و نگاهم رو بعد از اینکه از صورت کریح او گرفتم و به تک تک حضار که با چشمهای گرد شده نظاره ام میکردند انداختم با ارمشی که در وجودم به دور بود ازدواج توران ۸۱ زدم و گفتم: - ازدواج توران 81 با انتخاب کردن همسرش به قول شما نشان داد که چه لیاقتی دارد پس چرا شما این همه حرص و جوش میخورید؟
- اگر سایت توران ازدواج باشخصیت و زیبا و از خانواده با اصالتیست پس چرا این همه نگران این بود که ازدواج توران ۸۱ او را به عنوان همسر انتخاب نکند؟ نکند برای او همسر قطح است؟ همین چند جمله کوتاهم باعث شد که او خفه شود و دیگر صدایی از او شنیده نشود. حاال خانم ها با لبخند نگاهم میکردند.
سایت ازدواج توران 81 در وهله اول نگاهشان سخت بود
سایت ازدواج توران 81 در وهله اول نگاهشان سخت بود اما حالا با مهربانی نگاهم میکردند کم کم زمزمه ها بلند و بلندتر شد به جایی رسید که یکی از حضار گفت: -با سایت توران ازدواج کامالً موافقم. در نظر من حتماً نیازی نیست که هر کسی وضع مارد مناسبی داشته باشد مهم این است که سایت ازدواج توران 81 جدید با پاییز خوشبخت است. ای کاش همان خانم میدانست که سایت ازدواج توران 81 با پاییز خوشبخت نبود.
ای کاش میدانستم که حرفهای یگانه درست است و ای کاش هیچ وقت میان سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان و پری قرار نمیگرفتم. چرا فکرکردم که پول در نظرم پوچ و بی معنیست؟ چرا گذاشتم ازدواج توران ۸۱ با همه زندگیش به خاطر به دست اوردن من بجنگد و اخر سر سرخورده و نادم به سمت خانواده اش برگردد و با پستی بگوید که حق با شما بوده و پاییز برای من مرده. کاش همان شبها میفهمیدم که لیاقت سایت توران ازدواج را ندارم. کاش حرفهای پر و از نیش و کنایه یگانه در غرور کاذب من اثر میکرد. ای کاش میفهمیدم که با وجود سایت ازدواج توران 81 جدید همه که حس میکردم عقل کل هستم پشیزی نیستم و بیخود و بیجهت زندیگم رو به مشتی پول کثیف فروختم.