-باشه عزیزم، خوب بخوابی. شبت خوش! -توهم خوب بخوابی خانومم. شبت خوش. گوشی رو روی عسلی گذاشتم و بالشتم رو درست کردم و خوابیدم. صیغه یابی رایگان -بفرما عروس خانوم، االن میتونی خودت رو توی آینه ببینی! برای دیدن خودم داشتم هالک میشدم. پارچهی روی آینه که کنار رفت با یه ترالن متفاوت رو به رو شدم! خیلی زیبا شده بودم. چشمای خاکستریم خمارتر شده بود، رژ گونه آجریم با سایهی طالیی و مشکی ترکیب بینظیری پیدا کرده بود. لبای خوش فرمم با رژ صورتی وسوسه کننده به نظر میرسید. موهام شینیون شده بود و تاج خوشگلی از نگینهای صورتی و طالیی روشون قرار داشت. در کل آرایشم به لباس عروس پفیام میاومد. از قشنگی دختر توی آینه لبخندی به عنوان تشکر توی صورت آرایشگر پاشیدم. -چهطوره؟ خوشت اومد عزیزم؟!
عالیه، خیلی ممنون! -قربونت. صیغه یابی رایگان از اتاق بغلی بیرون اومد. واقعا خوشگل شده بود! نگاهی بهم انداخت و اومد و جلو بغلم کرد. تارا: الهی قربونت برم خواهری! چهقدر خوشگل شدی، جای مامان و بابا خالی! بغض گلوم رو گرفت. -تو هم خوشگل شدی عزیزم، آره جاشون خیلی خالیه! تارا: هرجا که باشن از دیدن دختر نازشون که عروس شده خیلی خوشحالن. کمی با تارا حرف زدیم. هر چی منتظر موندم خبری از آرشام نشد. گوشیم رو برداشتم و بهش زنگ زدم. »دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد« ناخوداگاه دستام لرزید. امکان نداره گوشی کانال ازدواج موقت با عکس خاموش باشه!
زن برای صیغه موقت کجایی؟
چند باری گرفتم؛ اما صدای خانم همهش توی گوشم پیچید. آخ زن برای صیغه موقت کجایی؟ صیغه یابی رایگان متوجه حال خرابم شد و گفت: -چی شده ترالن؟! -گوشی آرشام خاموشه! -نگران نباش عزیزم، حتما باطری تموم کرده. -نمیدونم، دلم شور میزنه. نیم ساعت پیش باید دنبالم میاومد.
وقت آتلیه داشتیم. -دلشوره نگیر. االن به صدرا زنگ میزنم. تارا به صدرا زنگ زد و اونم گفت ازش خبری نداره. داشتم جون میدادم. آرشام من کجاست؟ ای ! ساعت هشت عصر شد و نیومد. دیگه آرایشگر هم به ستوه اومد کانال ازدواج موقت با عکس: زنگ میزنم صدرا بیاد دنبالمون، شاید زن برای صیغه موقت رفته باغ! -باشه. به صدرا زنگ زد تا بیاد دنبالمون. آرشام امیدوارم برای این کارت دلیل قانع کنندهای داشته باشی! صدرا جلوی در ورودی باغ پارک کرد و پیاده شدیم. مامان پرنیا با اسپند جلو در ایساده بود. من رو که دید جلو اومد و اسپند رو دور سرم چرخوند. به دور و ورم نگاه کرد و دنبال زن برای صیغه موقت گشت؛ اما با جای خالیاش مواجه شد. نگاه متعجبش رو به من دوخت و گفت: -پس آرشام کو ترالن؟!
کانال ازدواج موقت با عکس آرایشگاه هم نیومد
صیغه یابی رایگان و کانال ازدواج موقت با عکس آرایشگاه هم نیومد مامان! -یعنی چی؟! اینجا هم که نیومده؛ پس کجاست؟ -نمیدونم مامان! خیلی نگرانم؛ نکنه نکرده تصادف کرده باشه؟ -وای نکنه دخترم! شیدا خانم تا ما رو دید پیشمون اومد و گفت: -زن برای صیغه موقت کو؟! مامان پرنیا: آرشام اصال آرایشگاه نرفته. شیدا خانم: پس پسرم کجاست؟ -من خبرندارم. مامان: بازم گوشیش رو بگیر، شاید جواب بده. دوباره گوشیش رو گرفتم؛ اما خاموش بود. -خاموشه، کانال ازدواج موقت با عکس غیب شده! شیدا خانم زد توی صورتش و گفت: -آخرش پسرم از دست تو فرار کرد! ای پسرم خودش رو به کشتن نده! همه از نبود داماد با خبر شدن. خیلیها نگران بودن. صدرا رفته بود دنبالش بگرده. بعد از مدتی اومد و گفت: ر تو بیمارستان تصادفی نداشتن! شیدا خانم به من نگاه کرد و گفت: -میدونستم! از وقتی که دیدمت میدونستم پا قدمت نحسه!