سایت همسریابی دوهمدم حالت خوبه؟
اهورا؛ سایت همسریابی دوهمدم حالت خوبه؟ اره خوبم فقط یکم سرم گیج رفت سایت همسریابی بهترین همسر میخوای بریم دکتر؟ نه خوبم! سایت همسریابی معتبر رایگان باشه میشه بریم اهورا؛ اره.... دوباره خواستم قدم بردارم که چشمام سیاهی رفت اهورا؛ باید ببرمت دکتر نمیخواد من خوبم سایت همسریابی معتبر رایگان رو حرف من حرف نزن دستمو گرفت سوار ماشینم کرد وبه طرف بیمارستان حرکت کرد..... وقتی رسیدیم بیمارستان دکتر بهم سرم وصل کرد به سایت رایگان همسریابی با عکس گفته بود فشارم افتاده.....
همسریابی معتبر رایگان حالت خوبه دلارا؟ اره خوبم احتیاجی به دکتراومدن نبود سایت همسریابی بهترین همسر اتفاقا خیلیم احتیاج بود ببخشید تورو هم تو زحمت انداختم همسریابی معتبر رایگان چه زحمتی وظیفم بود حالام بیا ابمیوه بخور نمیخوام میل ندارم سایت همسریابی آناهیتا باید بخوری؟ نمیخوام نمیتونم بخورم سایت همسریابی پزشک به زور نی ابمیوه رو گذاشت تو دهنم هرچی ابمیوه بود خالی شد تو دهنم.... به سایت رایگان همسریابی با عکس نگاه کردم که با لبخند بهم زل زده بود.... وقتی دهنم خالی شد گفتم؛ خیلی بدی اهورا این چه کاری بود نزدیک بود خفه شم سایت همسریابی معتبر رایگان یاد میگیری دیگه رو حرف عمو حرف نزنی لبخند پر رنگی رو لبام نقش بست... اهورا؛ دلارا؟ جانم سایت همسریابی بهترین همسر همیشه بخند واسه چی؟
همسریابی معتبر رایگان وقتی میخندی خیلی خوشگل میشی
همسریابی معتبر رایگان وقتی میخندی خیلی خوشگل میشی.... از این حرفش خجالت کشیدم سرمو انداختم زیر که دکتر وارد اتاق شد... سرممو چک کرد وگفت؛ حالت چطوره؟ بهترم نگاهی به سایت همسریابی پزشک کرد و گفت شما چه نسبتی با ایشون دارید.... سایت رایگان همسریابی با عکس نگاهی به من کرد وگفت؛ من نامزدشم.... از این حرفش جا خوردم ولی ته دلم یه حس عجیبی رخ داد وقتی این حرفو زد....کاش اهورا خلافکار نبود...... بعد از چندساعت مرخص شدم ورفتیم هتل..... وقتی اومدم وارد اتاقم بشم صدام زد....
اهورا؛ دلارا؟ بله سایت همسریابی معتبر رایگان خیلی مراقب خودت باش باشه. افرین شب بخیر سایت همسریابی دوهمدم لبخندی زد و گفت؛ شبت بخیر جوجه اردک زشت.... روی تخت خوابیده بودم.... داشتم به اتفاقات امروز فکر میکردم به رفتارای اهورا تو این چند روز اخیر..... اصلا نمیشد گفت اهورای قبل..... خیلی با روزای اولش فرق داشت..... مهربون تر شده بود..... حتی دیگه تو چشماش کینه و نفرت دیده نمیشد.... جاشو به یه مهربونی خاص داده بود.... امروز وقتی حالم بد شد وقتی نگران شد چقدر دوست داشتی شده بود..... چیشد که رستا عاشق شد..... اونم عاشق یه خلافکار...... غیر قابل تصور بود..... خودت کمکم کن...... با صدای پیامک گوشیم از فکر اومدم بیرون..... وقتی پیامو باز کردم با دیدن اسم سایت رایگان همسریابی با عکس که تو گوشیم سیو کرده بودم مزدا.. لبخندی زدم واسم نوشته بود بیداری جوجه اردک زشت؟ اره بیدارم ستاره ی سهیل بهش تنه زدم....
خوابم نمیبره سایت همسریابی بهترین همسر
همسریابی معتبر رایگان چه خوب فکر کردم خوابیدی؟ نچ خوابم نمیبره سایت همسریابی بهترین همسر چرا؟ شیطونیم گل کرد دوست داشتم اذیتش کنم...... تو فکر ارسام بودم دلم براش یه ذره شده حدودا دو دقیقه بود که سایت همسریابی پزشک جواب نمیداد تا اینکه صدای پیامک گوشیم بلند شد... سایت همسریابی آناهیتا من خیلی خوابم میاد شب خوش... چیشد..... زدم تو برجکش حسابی....... شب بخیر چشمامو رو هم گذاشتم....... ولی هرچی تلاش کردم خوابم نبرد..... قهوه جوشو به برق زدم...... دلم یه قهوه ی تلخ میخواست...... وقتی درست شد.... توی فنجون ریختم به بالکن رفتم....