نچ کانال دوست یابی تهران نگرفتم... میخواستم ببینم مفتش این پارک کیه که پیدا کردم.. فضول پول چای رو گذاشتم جلوش. چایی ها رو برداشتم رفتم پیش اون دوتا چایی رو خوردیم و رفتیم به سمت ماشین. تقریبا خشک شده بودیم توی راه بودیم که گوشیم زنگ خورد. عکس کانال دوست یابی تهران رو صفحه ی گوشی افتاد سعی کردم جدی باشم بله؟
سلام شمیم جونیی. خوبی دوست یابی آنلاین تهران واتساپ فدات شه؟ خوبم. سریع بگو چیکار داری پشت فرمونم. چیزه.. سایت دوستیابی رایگان تهران باور کن من دیشب اصلا حواسم به سارگل نبود. فقط میخواستم بخندیم فکر نمیکردم ایجوری بشه خب خب و زهرمار. خب و کوفت.خب و.. دوست یابی تهران با عکس اگه میخوای چرت و پرت کنی قطع کنم؟
دوست یابی آنلاین تهران واتساپ گوش کن
دوست یابی آنلاین تهران واتساپ گوش کن. منو دوست یابی آنلاین تهران واتساپ به خاطر سارگل ناراحتیم یه کاری بکن دیگه شما دوتا شرکتین ؟ اره واسه چی؟ اکی تا یه ساعت دیگه میام دنبالتون. کجا بریم؟ کاریت نباشه فعلا بای. بچه پررو. بای خب برو بچ ناهار بریم کجا؟ رویا گفت سایت دوستیابی رایگان تهران من ناهار جایی دعوتم. باید برم خونه کانال دوست یابی تهران. نمیشه نری؟ نه نمیشه واجبه. باش. سایت دوست یابی تهران تلگرام رو رسوندم. به میشا گفتم خب ما چیکار کنیم؟ بریم ناهار؟
بزا واسه یه روز دیگه که سایت دوست یابی تهران تلگرام هم باشه
نه سایت دوستیابی رایگان تهران ولش حوصله ندارم. بزا واسه یه روز دیگه که سایت دوست یابی تهران تلگرام هم باشه ای باباا...پس یه روز دیگه قرار میزارم که خرید هم واسه عید بریم. اکی خوبه سایت دوست یابی تهران تلگرام رو پیاده کردم دم در خونشون.خب حالا من چیکار کنم؟ برم شرکت؟ برم خونه؟ میرم شرکت این بهتره. گاز و گرفتم به سمت شرکت تا ببینم امروز چی میشه. ماشین و بردم تو پارکینگ و اسانسور شدم تو ایینه به خودم یه نگاه انداختم یه دست به مانتو و شالم کشیدم. کولمم جا به کردم وقتی در اسانسور باز اومدم بیرون و رفتم داخل دفتر.
منشی که خانوم 27 ساله ای بود بلند شد و واستاد. چون منو میشناخت. گفتم سلام. اقای راد و اقای غفور داخل هستن؟ بله یه لحظه اجازه بدین. لازم نیست خودم میرم رفتم سمت درو بازش کردم. دوست یابی تهران با عکس و شهریار رو به روی هم نشسته بودن و داشتن میخندیدن. تا منو دیدن نیششون بسته شد. رفتم جلو کولمو پرت کردم رو میز ولو شدم صندلی پشت میز بزرگ داخل اتاق. دوست یابی تهران با عکس گفت تو بزرگ تر کوچیک تر حالیت نیست؟ کو سلامت؟ هه. ..بزرگتری که عقل تو کلش نیست؟؟!
حالا که حال کانال دوست یابی تهران خوبه
شهریار گفت ای بابا سایت دوستیابی رایگان تهران حالا که حال کانال دوست یابی تهران خوبه. تو چته؟ اگه طوریش میشد چی؟ میدونی خیلی عمه ی خوبی داری؟ وگرنه یه کشیده ی محکم باید تو گوشت میزد. دوتاشون سرشون و انداختن پایین. منم یه نفس عمیق کشیدم و گفتم. خیله خب حالا. امروز باهم میریم یه دسته گل میخریم و میریم خونشون. دوست یابی تهران با عکس گفت باش میریم خب.. من گشنمه. دوست یابی آنلاین تهران واتساپ گفت ناهار بگیرم اینجا بخوریم؟ گفتم اره حوصله ی بیرون رفتن ندارم اکی و رفت.