مواظب بهترین سایت بهترین همسریابی ایرانی باشید!
چشمام رو بستم من باید کاری کنم! من یه فرشتم قدرت تله پاتی دارم می تونم با بهترین سایت بهترین همسر جدید ارتباط بر قرار کنم! -اتری ؟ اتری؟ اترسیا با تعجب نگام کرد - اتری اگه صدام رو می شنوی بهترین سایت بهترین همسریابی رو غیب کن و به خونه ی رامتین ببر! به بهترین سایت بهترین همسریابی نگاه کردم ناپدید شده بود به همراه اون اتری هم نا پدید شد و بعد از اون مردی که به اتری کمک کرد هم غیب شد داخل سر الفینا شدم - الفی اگه صدام رو می شنوی رویا رو ببر خونه ی رامتین مواظب بهترین سایت بهترین همسریابی ایرانی باشید! الفی نگاه کوتاهی بهم کرد و دست رویا رو گرفت و با خودش برد! ماریان با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد! - وای وای ببین چه گروه ترسویی داری رامتین! همه ی افرادت فرار کردن! با صدای بلند شروع کرد به دوباره خندیدن! - رامتین؟اراس؟ بهترین سایت بهترین همسر؟ بهترین سایت بهترین همسریابی در ایران؟ همگی نگاه کوتاهی بهم کردن - بچه ها رفتن خونه. ما هم باید بریم. دستای هم رو بگیرید!
بهترین سایت بهترین همسریابی موقت
مخفیانه دستای هم دیگه رو گرفتیم چشمامون رو بستیم وقتی چشمام رو باز کردم داخل سالن خونه رامتین بودیم! رامتین - بهترین سایت بهترین همسر جدید ؟! با صدا کردن اتری دخترا و بهترین سایت بهترین همسریابی ایرانی مقابلمون ظاهر شدن! اتری - بله ؟ رامتین - یه پرتال به سرزمین فرشته ها داخل اتاقم دارم زیر تخته سریع بیار بهترین سایت بهترین همسریابی موقت و بهترین سایت بهترین همسر به سمت مادرشون رفتن - خوبی ؟ بهترین سایت بهترین همسریابی ایرانی -آره عزیزام. اتری با پورتال سفید رنگی که حالت گویی ما بین دستاش بود برگشت پرتال رو به رامتین داد رامتین- بهترین سایت بهترین همسر برای راه دادن مادرت به شهر فرشته ها نیاز به پر داریم و فقط این جا بال های تو در اومده!
آدرس بهترین سایت بهترین همسریابی دائم
بهترین سایت بهترین همسریابی دائم - بهترین سایت بهترین همسر کاری نداره. فقط کافیه رو بال هات تمرکز کنی! بهترین سایت همسریابی بهترین همسر - باشه چند دقیقه ای می گذشت که اروم اروم بال های بهترین سایت همسریابی بهترین همسر در می اومد بهترین سایت بهترین همسریابی دائم به سرعت یکی از پر هاش رو کند که بهترین سایت همسریابی بهترین همسر جیغ بلند کشید! بهترین سایت بهترین همسریابی دائم پر رو داد به بهترین سایت بهترین همسریابی ایرانی بال های بهترین سایت همسریابی بهترین همسر به جای اول خودشون برگشتن! رامتین - این پرتال شما رو پیش ملکه ی اسمون می بره. وقتی رسیدید اونجا این پر رو بدید بهشون و بگید پر واسه خون اشام هزار ساله رامتین بوده! خاله سرش رو تکون داد. بعد از بغل کردن بهترین سایت بهترین همسریابی موقت و بهترین سایت همسریابی بهترین همسر گفت - مواظب خودتون باشید! سرشون رو تکون دادن رامین پرتال رو پرت کرد روی زمین. پرتال باز شد بهترین سایت بهترین همسریابی نگاه کوتاهی بهمون کرد نگاش روی بهترین سایت بهترین همسریابی در ایران قفل شد نگاه ترسیدش رو دیدم که یدفعه بی تفاوت شد و به داخل پرتال رفت به چشمای بهترین سایت بهترین همسریابی در ایران نگاه کردم!!!
کنار بهترین سایت بهترین همسر جدید ایستاده بود
نمی دونم تو چهرش چی داشت که هر کسی می بینتش می ترسه اما بعدش بی تفاوت می شه! رامتین رو به مردی که کنار بهترین سایت بهترین همسر جدید ایستاده بود گفت - تو کی هستی ؟! مرد - من الویس محافظ کتابی که به دست اتری افتاده! رامتین - خوشبختم! رامتین به طرف اتاق الفینا رفت و یه کتابی رو اورد با کنجکاوی نگاش کردیم رویا - این چیه؟! رامتین - کتاب جادویی! کتابی که همه ی سرزمین های جادویی رو داره! اراس - به چه دردمون می خوره؟ بهترین سایت بهترین همسریابی در ایران- با این کتاب می تونیم به سرزمین پریان بریم! درست گفتم رامتین -آره. اما باید یه ساحره دروازه ای واسمون باز کنه! بهترین سایت بهترین همسریابی موقت پوزخند زد و گفت - اصلا فکرش رو نکن!
رامتین - ما فقط اون رو داریم! - که اصلا هم قابل اعتماد نیست! - من با یه ساحره دوستم! بهترین سایت بهترین همسریابی موقت - چه خوب پس بگو دوستت بیاد رامتین - ما اون شخص رو نمی شناسیم. - اگه اون دختر بیاد من با شما نمی یام. رامتین دستاش رو به حالت تسلیم بالا آورد! - باشه. بهترین سایت بهترین همسریابی باهش تماس بگیر بگو بیاد. - چیزه! رامتین - چیه ؟! - شماره ی ازش ندارم.