چشمهای سرد و بی رحم اون رو د یده بود. دادخواهی و دفاع بی فایده ست و کری به همین خاطر هم نبود که االن اینجاست. کشتی اونها، کشتی اون و بهترین ربات دوست یابی غرق شده بود اما قبل از این، این کری بود که زندگی متیو سیلور رو ترک کرده بود و از بند اون اون بهترین ربات دوست یابی تلگرام تازه ای داشت. قبال که با کری بود دفترش یک جای د یگه بود. همه چیزش تغیی ر کرده بود. بهترین ربات دوست یابی ناشناس کسی نبود که کری بهترین ربات های دوست یابی باهاش مالقات کرده بود. چیزی که از اون می د ید انگار که آدم تازه ای ازش متولد شده بود.
بهترین ربات تلگرام برای دوست یابی مهربان ی به اسم رزماری بود
حتی کارمندان اون هم همه شون تغ یی ر کرده بودند. حتی منشی اون که قبال بهترین ربات تلگرام برای دوست یابی مهربان ی به اسم رزماری بود با یک زن با کت و شلوار مشکی که ی ک ع ینک فرم گرد روی صورتش بود جایگزین شده بود. چنین به نظر بهترین ربات دوست یابی تلگرام که این روزها مت خودش رو با مردمی احاطه کرده بود که مثل خودش سرد و مثل ماشین بی احساس بودند. و چیزی که ب ی اراده به شکل یه بهترین ربات دوست یابی مکانیکی در اومده بود.
کری به زحمت نگاهش از بهترین ربات های دوست یابی که انگار ربات بود کند. بعد از اینکه وارد اتاق خصوصی مت شد به دفترش رفت، در رو به روی صورت بهت زده زنی که اونجا نشسته بود بست. این راه برای اکثر آدمهای کارآمد باکفای ت موثر بود. دفترش به اون یک شوک زودگذر داد چنین به نظر می رسید که انگار بهترین ربات تلگرام برای دوست یابی هکتار زمین و نی م مساحت داشت. بهترین ربات های دوست یابی بزرگ و کامال برخالف دفتر بهترین ربات دوست یابی تلگرام و خودمانی مت بود. مت پشت میز بزرگی از صندلی سرخش نشسته بود و اون همچنان که نشسته بود چشمهای ش دقیقا روی صورت کری بود. چشمهای اون با خلق و خوی سرد و مثل بهترین ربات تلگرام برای دوست یابی که یک سیاره رو نابود کرده بود با طنزی سرگرم کننده می درخشید. _د یر کرد ی خانم هالی. یه روز تمام طول کشید، د یروز منتظرت بودم درست بعد از تحویل پست صبح.
نامه تا به امروز دستتون نرسیده؟! مت سیگار برگ تیره ای رو روشن کرد و به عقب تکیه داد. در حالی که مثل پدر خوانده ها سیگار برگش رو کنار لبش گذاشته بود به کر ی با پوزخند اشاره کرد بهترین ربات دوست یابی فرار کنی؟! یا ادعای بی گناهی و رد اتهام. میشنوم، بر یز ب ی رون حرفهات رو، من تعجب نم ی کنم که تو هنوز متوجه هستی که
بهترین ربات دوست یابی ناشناس منم که می تونم
بهترین ربات دوست یابی ناشناس منم که می تونم جلوی خرابی ها رو بگیرم مت از این موضوع لذت میبرد بی رحمانه و آروم اون رو تماشامیکرد. منتظر بود تا کر ی بهش التماس بکنه یا اینکه ازش یک کتک درست حسابی بخوره _هیچ شکی ن ی ست که تو میتون ی جلو خرابی ها رو بگیر ی کری بهترین ربات های دوست یابی بلند فر یاد زد، به سمت می ز حرکت کرد. چشمهایش طوفانی بودن. اون با لحن تلخی گفت؛ _اما بهترین ربات دوست یابی میدونم که تو چن ین قصد ی نداری. بهترین ربات دوست یابی بگو مگو اینجا نیومده ام تا بهت اعتراف کنم و اظهار عدالت و دادخواه ی داشته باشم آقای سیلور! وقتی منو بهترین ربات دوست یابی تلگرام کرد ی بهت التماس نکردم و تمام راه رو تا فلوریدا گریه نکردم و به زانو در نیومدم. من فقط در جهت د یگه ای از تو حرکت کردم. دور شدم