بانیش باز گفتم _سالم آقایی خوبی؟ صبحانه خوردی؟ بهترین ربات دوستیابی در تلگرام _اره نیشم یکم بسته شد من_دکتر اومد چشماتو معاینه کرد؟ بردیا _اره من_خب چی گفت؟ بردیا_هیچی گوشیو از خودم دور کردم و نفسمو کالفه فوت کردم میدونستم بخاطر وضعیتش به صداهای دور و برش خیلی حساسه و اگه صدای نفسمو میشنید میفهمید کالفه شدم بازم بحث تکراری طالقو میکشید وسط دوباره گوشیو گذاشتو رو گوشم وگفتم: سامیارو بهار اومدن؟ بردیا_اره من_هنوزم هستن؟ نفسشو تو گوشی فوت کرد و گفت: اره خندم گرفت از سواالی پشت سرهمم کالفه شده بود من_باشه من تا ۲ساعت دیگه میام خونه کارنداری عزیزم؟
بهترین ربات دوستیابی در تلگرام من _خدافظ بدون خدافظی قطع کرد اهی کشیدم"طبق معمول" سرمو گرفتم تو دستام و چشامو بستم.تو این یک سال اتفاقای زیادی افتاده...سامیار به خواسته بهترین ربات دوستیابی در تلگرام ناشناس رایگان اومد خواستگاری بهارو باهم عقد کردن.... ارتان و تمنا بعد از تموم شدن صیغه محرمیتشون عقد کردن...محیا و سپهر بیخیال مراسم عروسی شدن و اه رفتن ایتالیا و برگشتن رفتن سرخونه زندگیشون...
بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بگو مگو میام
منم االن ۱۰ماهه به جای بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بگو مگو میام شرکتش و کاراشو انجام میدم... تو این ۱سال ۳بار وکیل بهترین ربات دوستیابی در تلگرام باهام حرف زد و دالیل مسخره اقا رو برام گفت زیر بار نرفتم که نرفتم! ماهنوز تو خونه پدری بردیا زندگی میکنیم و البته قراره تا یک ماه دیگه بریم خونه خودمون هرچند اگه بهترین ربات دوستیابی در تلگرام برای بیخیال طالق دادنم بشه....
بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بدون سکه و معاینش کردن
تواین یه سال دکترای زیادی اومدن بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بدون سکه و معاینش کردن و االن تقریبا سه ماهی میشه که از آخرین عملش گذشته و قراره فردا با بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بگو مگو بریم دکتر تا پانسمان چشاشو باز کنه...دکتره با اطمینان میگفت بهترین ربات دوستیابی در تلگرام ناشناس رایگان خوب شده اما انقد خودش میره رو عصابم و لفظه نه میاره که کال ناامید شدم چند تقه که به در خورد سرمو اوردم بهترین ربات دوستیابی در تلگرام برای و گفتم: بفرمایید در باز شد و ارتان اومد تو بالبخند از جام بلند شدم و گفتم: سالم داداش چه عجب یادی از من کردی خندید وگفت: سالم بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بگو مگو کوچیکه خودم.خوبی؟بی معرفت من که هرروز اینجا پالسم باز میگی عجب کردم اومدم؟
خندیدم و گفتم: شوخی کردم بیا بشین ارتان خودشو رو مبل دونفره ولو کرد و بهترین ربات دوستیابی در تلگرام ناشناس رایگان بعد از اینکه به خانوم سعادت سفارش دوتا قهوه دادم نشستم جلوش... ارتان خیره شد بهم و گفت: از اون شوهر یه دندت چخبر؟دوروزه ندیدمش خوبه؟ لبخند تلخی زدم و گفتم: بد نیست نفسشو فوت کرد و گفت: هستی یادت که نرفته فردا باید ببریش دکتر سرمو تکون دادم و گفتم: نه یادمه سه ماهه دارم واسه همچین روزی لحظه شمارس میکنم اهی کشید و گفت: بهترین ربات دوستیابی در تلگرام میشه خوب بشه؟ بغضمو قورت دادم و گفتم: بعد از اینکه قهوهامونو اوردن خوردیمشون و بعد از ۲ساعت باهم رفتیم خونه باباعلی موهامو با کلیپس بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بدون سکه سرم جمع کردم و از تو اینه به خودم خیره شدم... کت و دامن شکالتی رنگم به پوستم میومد...دستی به زیر چشام کشیدم... آهم بلند شد....یک سال بود که زیرشون گود افتاده و کبود بود...
بهترین ربات دوستیابی در تلگرام برای و ماتیک قهوه ای زدم و چرخیدم سمت بهترین ربات دوستیابی در تلگرام بدون سکه نشسته بود رو تخت و با دکمه های پیرهن مردونش ور میرفت...لباساشو خودم انتخاب کردم...جین شکالتی و پیرهن مردونه همون رنگی یکم روشن تر.... استینای پیرهنشو تا ارنج باال زده بود ویه کراوات باریک شکالتی هم افتاده بود دور گردنش رفتم نشستم کنارش و دستشو از رو پیرهنش پس زدم و خودم دکمه هاشو بستم...