الو شیرین، عزیزم من با اژین رفتم خونهش زحمت نکش، ببخش زحمتت دادم عزیز دلم. چه زحمتی بلیط چارتر کیش به تهران این حرفا چیه دختر؟ بازم ممنون بلیط چارتر کیش به اصفهان. عزیزی دختر. . نفس راحتی کشیدم و از روی تخت بلند شدم. کمی سرم گیج میرفت ولی قابل تحمل بود، سمت آشپزخونه رفتم و یک لیوان آبمیوه خوردم و باز هم قرصام رو خوردم.
بلیط چارتر کیش به شیراز که توان راه رفتن
- تلفن خونه که زنگ زد با بلیط چارتر کیش به شیراز که توان راه رفتن نداشت سمت تلفن رفتم ولی برنداشتم. این بار موبایلم زنگ خورد و با دیدن اسم مامانم جواب دادم: الو، سلام مامان رسیدین؟ آره عزیزم رسیدیم، صبا رفت؟ آره دیشب رفت. باشه پس تو چی؟ پیش بلیط چارتر کیش به تهران؟ لبم رو با زبانم تر کردم: آ... آره... پیش اژینم. باشه پس مادر، گوشی رو بده یه سلام و علیکی باهاش بکنم.
- عه... چیز... مامان اژین حمومه، بیاد بیرون میگم زنگ بزنه. باشه پس عزیزم سلام برسون. تو هم سلام برسون. نفس حبس شدهم رو رها کردم و آخیشی گفتم. خطر از بیخ گوشم گذشت. دوباره برگشتم و روی کاناپه نشستم ولی گشنهم بود و بلیط چارتر کیش هم حال پختن غذا رو نداشتم. برای خودم بلیط چارتر کیش به مشهد سفارش دادم و باز هم سرجایم نشستم، چه بیمار شکم پرستی هم هستم من!
- زنگ واحد بعد یه ربع به صدا در اومد و بعد حساب کردن بلیط چارتر کیش به شیراز نشستم روی زمین و مشغول خوردن شدم. ولی خونه اونقدر غرق سکوت بود که حتی از صدای جویدن غذای بلیط چارتر کیش هم میترسیدم و خوف برم میداشت. صدای عقربه های ساعت مغ زم رو بهم ریخته بودن و صدای کوچکترین چیزی را متوجه میشدم.
بلیط چارتر کیش به اصفهان رفته رفته بیشتر هم میشد
بلیط چارتر کیش به اصفهان رفته رفته بیشتر هم میشد این صداها. جلوی کاناپه برای خودم رختخواب پهن کردم و تلویزیون هم روشن گذاشتم تا کمتر صداها رو بشنوم. ولی ساعت از نیمه شب نگذشته بود که حس کردم کلید تو قفل چرخید. بلیط چارتر کیش به مشهد از ترس پتو رو دور بلیط چارتر کیش پیچیده بودم و تلویزیون رو هم خاموش کردم و فکر کردم بلیط چارتر کیش به تهران ولی در خونه بلیط چارتر کیش تهران شد و من نفسهای کسی که تو خونه بود رو میشنیدم. آب دهنم رو قورت دادم و صدای پاهاش که من نزدیکتر میشد باعت تشدید ترسم شد. ولی وقتی به چند قدمیم رسید فقط جیغ کشیدم. ولی یک لحظه با فهمیدن بوی ادکلنش و صدایی که میگفت: آهو منم! فهمیدم اژینه! با شنیدن صدای بلیط چارتر کیش به تهران چنان سکوتی کردم که یادم رفته بود بلیط چارتر کیش به مشهد جلوی من ایستاده و داره نگاهم میکنه.
پریز برقهاتون کدوم طرفن؟ به خودم اومدم و تلویزیون رو روشن کردم و خواستم این فضای تاریک رو کمی روشن کنم. از جام بلند شدم و پتو رو دور بلیط چارتر کیش محکمتر کردم تا نکرده آبروم به باد نره، چون تب داشتم و حس گرما میکردم تاب پوشیده بودم و الان با دیدن بلیط چارتر کیش تهران باید پوششم رو حفظ میکردم. اژین دستش رو دراز کرد تا پتو رو باز کنه که جیغ کشیدم چته بابا تو؟ بهم دست نزن. بلیط چارتر کیش رشت با چشمهایی که باریک کرده بود به من نزدیکتر شد.