شیرین با اعصاب خراب وارد آشپزخونه شد و همانطور که داشت با خودش حرف میزد گفت: دخترا، روزی میخوام صدبار بمیرم ولی نمیشه. یه مرد واسم پیدا کنید برم سر خونه زندگیم این مامانم از من دست بکشه. شقایق توی پیشدستی برای منم میوه گذاشت و با حالت دمغی پرسید: باز چی شده؟ هیچی چی میخواستی بشه، تولد شوهرشه! از منم میخواد برم وایسم بلیط چارتری کیش و لاو ترکوندشون رو ببینم. به قباحت داره. خواستم مزه بپرونم و بگم دل مادرتم چقدر جوونهها شوهر جوون بستونده! که رد اشک رو توی صو رت شیرین دیدم و زبونم رو گاز گرفتم. شقایق سمت بلیط چارتری کیش تهران رفت و بغلش کرد و کنار من روی صندلی نشاند. شیرین با صدای بغضداری گفت: کاش بابام بود!
بعد گریهش اوج گرفت و من هم بغض کردم و شقایق هم پا به پاش گریه کرد. دارم دیوونه میشم بلیط چارتری کیش تهران! بغض منم ترکید و بغلش کردم و بلیط چارتری کیش به تهران چقدر در عین با کسی، بیکس بود! چقدر دردهاش زیاد بود! پسره ازش کوچیکه بس نیست، دم به دم بلیط چارتری کیش لاو هم میترکونه و خار میشه میره تو چشم مامان بزرگم و عموهام، حرص خوردناش برای منه! بیست و چهار ساعته هم با ندادن پول ماهیانهم و پول آپارتمان تهدیدم میکنه!
هیس، آروم باش! رو به بلیط چارتری کیش به اصفهان با چشم و ابرو اشاره کردم آبقندی برای شیرین درست کنه تا یکم آرومتر بشه. شیرین رو به زور مجبور کردم چند قلوپ از آب قندش بخوره و یکم که آروم شد بدون حرف بلند شد و نهارمون رو کشید و روی میز چید. دخترا ببخشید ها، شما رو هم ناراحت کردم. بلیط چارتری کیش به اصفهان چه حرفیه آخه؟
بلیط چارتری کیش به ساری به زور چند قاشق خوردیم
سپس هر بلیط چارتری کیش به ساری به زور چند قاشق خوردیم و دیگه میل به خوردن نداشتیم. مامان شقایق بهش زنگ زد و خواست که برگرده خونه و من با دیدن میسکالهای پی در پی بلیط چارتری کیش تهران فهمیدم بلیط چارتری کیش کردم و خواستم که برگردم که دیدم شیرین تنها میمونه و نمیشه. برم و نرم هم که برای بلیط چارتری کیش به تهران فرقی نمیکنه پس نمیرم. دیدن فیلم شدیم.
موبایل بلیط چارتری کیش به تهران زنگ خورد و شیرین با دیدن شماره ناشناس با ترس و تعجب جواب داد: بله! ولی نمیدونم چی شد که بابلیط چارتری کیش به ساری من رو نگاه کرد و با تته پته گفت: نه بهبلیط چارتری کیش تهران، این چه حرفیه؟ کدوم جشن؟ کدوم پارتی؟ چند دقیقه سکوت کرد و سپس با اخم به من نگاه کرد: آخه مگه میشه من آهو رو راه ندم خونهم
خودش هم مختاره هر موقع خواست برگرده. آقا بلیط چارتری کیش حرمتتون رو نگه دارین.
بلیط چارتری کیش شیراز رو شنیدم
با دیدن صورت قرمز شده شیرین موبایل رو از دستش کشیدم که صدای رگباری بلیط چارتری کیش شیراز رو شنیدم. خانم محترم، بلیط چارتری کیش به ساری یه بار دیگه پاش رو بذاره اونجا و بیشتر از یه ساعت اونجا بمونه من شما رو مقصر میدونم. دیگه سکوت رو جایز ندونستم و با حرص گفتم: بلیط چارتری کیش به اصفهان! که بلیط چارتری کیش به تهران یکه خورد ولی خودش رو نباخت و گفت: زهرمار و بلیط چارتری کیش به مشهد! بلند میشی برمیگردی زود خونه، فهمیدی؟ و بعد تماس رو قطع کرد. با خجالت و شرمندگی شیرین رو نگاه کردم