حس میکردم دستم بیحس شده و یه سنگ روی سینم سنگینی میکنه. من داشتم چیکار میکردم؟ بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران هم جواب خودم رو نمیدونستم و این حرصم رو بیشتر در میآورد. بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران شوهر داره، ولی شوهرش آدم خوبی نیست و من میتونم بهش کمک کنم، باید بهش کمک کنم. باید عذابهایی که اون مردک باعث شده رو پاک کنم. توی سرم یه نفر داد میزد: چرا، مگه تو چیکارهی بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران و من چی باید جواب میدادم؟! چرا آهو رو امیدوار کردم؟ اصلا چرا آهو رو درگیر خودم کردم؟
یه حس دیگه توی وجودم فریاد میکشید: آهو خودش درگیر تو شده، تو که وعدهای بهش نداده بودی. و من دستام رو با حرص روی فرمون کوبیدم. ده آخه وعده دادم، من احمق گفتم ازش خوشم میاد، من احمق کنار آهو خوبم، آرومم، چرا آخه، چرا؟ آهو بعد رفتن اژین دیگه حوصله هیچ کاری رو نداشتم و بلیط پرواز چارتر مشهد به تهران هم بدجور ذهنم رو درگیر خودش کرده بود. چرا باید همچین چیزی رو بگه؟
گفت که برام میفرسته ولی بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران که بلاکش کردم. بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران ارزان همچین حرفی زده تا از بلاکی درش بیارم. سردرگم از حرفهای سالار دور خودم میچرخیدم و حرص میخوردم.
بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران علی بابا داره دروغ میگه
میدونم بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران علی بابا داره دروغ میگه، اصلا همچین چیزی امکان نداره. تمام افکار بد رو از ذهنم دور کردم و مشغول درست کردن نهار شدم و لباسم رو هم با یه بلوز شلوار بنفش گلدار که ست بودن و مامانم برام قبلا خریده بود و منم خیلی دوسش داشتم پوشیدم و کمی هم آرایش کردم. منتظر بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران نبودم چون واسه نهار تو رستوران بود و بخاطر همین جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم. با چرخش کلید توی قفل سرم رو سمت در چرخوندم که قیافه خسته بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران رو دیدم. با دیدن بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران علی بابا لبخند کمرنگی زد.
چطوری دختر کوچولو؟ بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران لباسم نگاه کردم و فهمیدم داره تیپم رو مسخره میکنه! بدون توجه بهش سمت دیگه چرخیدم و توی دلم براش شکلک در آوردم، ولی چیزی نگذشته بود که بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران علی بابا کنارم دراز کشید و من با تعجب نگاهش کردم. سرش رو توی موهای سرم فرو کرد و نفس عمیقی کشید. بلیط پرواز چارتر مشهد به تهران. با شنیدن صداش کمی سمتش چرخیدم. تو همیشه پیشم میمونی دیگه، نه؟ با تعجب بهش نگاه کردم که بهم خیره شده بود. چرا همچین چیزی میپرسی؟
بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران ارزان دستم رو گرفت
بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران ارزان دستم رو گرفت و روی قلبش گذاشت. بلیط هواپیما چارتر مشهد به تهران نمیخوام باز اینجام) به قلبش اشاره کرد (ناآروم بشه. با خنده از کنارش بلند شدم و با شوخی سرم رو روی سینش گذاشتم. بذار ببینم تنظیم صدای قلبت چطوره؟ بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران فردا خندید و چیزی نگفت. سرم رو روی سینش گذاشته بودم و صدای تپش منظم قلبش رو گوش میدادم. آهو، میدونی خیلی خوبی؟ با بلیط پرواز چارتر مشهد به تهران حرف سرم رو بالا آوردم و بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران ارزان رو نگاه کردم. ولی من زیادی بدم، خیلی! موهام رو آروم نوازش کرد. تو چت شده بلیط هواپیما چارتری مشهد به تهران فردا؟ تو خیلیم خوبی، قلبت مهربونه! انگشتش رو به معنی سکوت روی لبم گذاشت.