نمیدونستم باید چیکار کنم که بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان صدای افسون رو شنیدم: _ تو قراره از کی پولتو بگیری؟؟؟
با قدم هایی لرزان بلیط هواپیمای چارتری تهران مشهد به در اتاق
با بغض گفتم: _ از شما . _ پس حرف منو هم باید گوش کنی.برگرد داخل اتاق. با چهره ای غم گرفته سرمو زیر انداختم وگفتم: _ بله خانم. با قدم هایی لرزان بلیط هواپیمای چارتری تهران مشهد به در اتاق رسوندم. ضربه ی کوتاهی زدم و وارد خرید بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد شدمهنوز بلیط هواپیما چارتری تهران به مشهد در تاریکی محض بود. صدای خشکشو شنیدم: _ تو که خرید بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد اومدی.مگه نگفتم برو؟؟ با بغضی که از سر ناچاری و ترس بود گفتم: _ منو ببخشید .اما خانم گفتن تا کارتو انجام ندادی حق بیرون اومدن از بلیط هواپیما چارتری تهران به مشهد و نداری. داد زد: _ برو بگو کارتو انجام دادی فقط گورتو از این گم کن. دیگه گریه ام گرفت و نالیدم: _ نمیشه آقا ..میفهمه دروغ میگم.
به هق هق افتاده بودم و از طرفی دوست نداشتم صدامو بشنوه. هق هق مو با دستام خفه کردم و همینطور سر جام موندم. کمی گذشت که یهو با خشم بلند شد و بسمتم هجوم آورد. از ترس دستامو سپر کردم و چشمامو روی هم فشردم و آماده ی ضربه ی کتکش بودم که دستمو کشید و منو روی تخت پرت کرد. با وحشت بهش چشم دوختم که دیدم دکمه های پیراهنشو با حرص بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا میکنه و همینطور میگه: _ باشه باشه
..حاال که خودتون اینطور میخواین، منم کوتاهی نمیکنم ..بچه میخوای آره؟؟بچه میخوای؟؟ کل بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد با خشم از تنش کند و روی من افتاد. دهانم از ترس بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا مونده بود و هر چقدر میخواستم داد وفریاد کنم نمیشدبا حرص و عصبانیتی که تو رفتارش بود از یقه ی بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد گرفت و کشید.چنان محکم که بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد جر خورد و باعث شد هق هقم دوباره بلند بشه. بليط هواپيما چارتر تهران مشهد از تنم بیرون آورد و گفت: _ چه مرگته؟ .مگه همینو نمیخواستی؟
پس خفه خون بگیر .مگه نمیخوای از این جهنم بری بیرون؟
پس خفه شو .خفه شو صداتو نشنوم. سنگینیشو روی خودم احساس کردم، همینطور که زجه میزدم، ناگهان دردی در کل بدنم پیچید .. صدای نفس های پی در پی شو کنارم میشنیدم ..بلیط هواپیمای چارتری تهران مشهد دور مالفه مچاله کرده بودم و بی صدا اشک میریختم تموم شد ..دیگه تموم شد. به حال خودم و بد بختیم هق هق میزدم ..تمام بدنم گرفته و دردناک بود. صدای آرومشو از کنارم شنیدم:
بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا
بدون حرف دستمو روی دهانم گذاشتم که بلیط چارتر هواپیما تهران مشهد علی بابا گفت: _ کارتو که انجام دادی.منتظر چی هستی؟؟ پاشو برو بیرون. حوصله ی آبغوره گرفتنتو ندارم مالفه رو دور خودم پیچیدم و با بی حسی و کرختی که در اندامم بود بسمت در اتاق رفتم. درو بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان کردم و همینکه به بیرون رسیدم روی زمین انداختمنای اینکه بخوام بلیط هواپیمای چارتری تهران مشهد به بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد برسونم نداشتم ..چشام سیاهی میرفت و نفسم باال نمیومد
با ترس از کمبود اکسیژن به گلوم چنگ زدم و نفس هایی پر صدا و ناله مانند از گلوم خارج شد. سایه ای کنارم حس کردم و بعد صدای پر استرس افسون به گوشم رسید: _ مهری؟؟مهری کجایی؟؟ صدای قدمهای تند بلیط هواپیما چارتر تهران مشهد مهری به گوشم خورد و در آخر تو بغلش به آغوش کشیده شدم: _سلما؟؟ سلما جان؟؟خدایا منو مرگ بده چی به روزت اومده؟؟ دیگه چیزی نفهمیدم.
نفسام رفته رفته عمیق تر و عمیق تر شد و چشام روی هم افتاد .. چشم بلیط هواپیما چارتر مشهد تهران ارزان کردم تو اتاق خودم بودم. به اطراف نگاه کردم. بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد مهری رو از پنجره دیدم .
انگار بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد
داخل حیاط داشت رخت پهن میکرد. چشمم به مالفه ی سفیدی که دیشب دورم بود افتاد روی بند رخت پهن شده بود. انگار بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد بليط هواپيما چارتر تهران مشهد و مالفه رو شسته بود. بی اراده اتفاقات شب گذشته تو ذهنم نقش بست. به سرعت دستی به بدنم کشیدم .بليط هواپيما چارتر تهران مشهد تنم بود. با بدنی کوفته بلند شدم که سرم گیج رفت و روی تخت نشستم. صدای قژ قژ تخت باال رفت. بلیط هواپیما چارتری تهران مشهد وارد اتاقم شد و گفت: _ بیدار شدی؟؟ سری تکان دادم و با بغض نگامو به پاهام