صبا و مامانم از آرایشگاهی که از قدیم مشتری ثابت اونجا بودن وقت گرفته بودن و زن داداشهای اژین هم از یه آرایشگاه دیگه. ته دلم یه ترس ناشناخته بود و خودمم نمیدونستم دلیلش چیه. با شنیدن اسمم از زبون شقایق سمتش چرخیدم. کجایی تو بلیط هواپیما خارجی فلایتیو یه ساعته دارم صدات میزنم؟ پرتی ها! چی شده مگه؟ هیچی عزیزم داماد اومده. از روی صندلی بلند شدم و شیرین کمکم کرد شنلم رو بپوشم و سمت در برم.
بلیط هواپیما خارجی فلایتیور رو میپوشیدن
شقایق با عجله به آژانس زنگ زد و داشتن بلیط هواپیما خارجی فلایتیور رو میپوشیدن. سمت در گام برداشتم و با باز کردن در آرایشگاه دخترا کل کشیدن و آرایشگر از خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو انعام گرفت و بعدش اجازه داد تا من بیرون برم. کشداری » اهَ « اژین بدون اینکه به شنلم دست بزنه از دستم گرفت که فیلم بردار کشید: بلیط هواپیما خارجی فلایتیو دوماد باید شنلش رو مرتب کنی!
بلیط هواپیما خارجی پرواز خارجی فلایتیو فردا این کار رو میکنم
خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو با کلافگی رو به فیلم بردار گفت: دیر شده، همه مهمونا اومدن، بلیط هواپیما خارجی پرواز خارجی فلایتیو فردا این کار رو میکنم. و سپس بدون توجه به غر زدنهای فیلم بردار سوار آسانسور شدیم و به طبقه همکف رفتیم. بلیط هواپیما خارجی پرواز خارجی فلایتیو رو بالا آوردم تا صورتش رو ببینم. کت شلوار سیاهی به تن کرده بود و دکمه یقهش رو نبسته بود و دست گلی هم توی دستش بود که انگار قصد نداشت دست من بده. با صدای ضعیفی گفتم: اون برای منه! اژین به دست گل توی دستش نگاه کرد و گفت: بلیط هواپیما خارجی فلایتیور بگیرش!
از لحن سردش یهو دلم لرزید. با اینکه ازدواج ما قلابی بود، ولی اژین اینقدرها هم دیگه هیچوقت سرد و پکر نبود. چیزی شده؟ اژین دست گل رو سمتم گرفت و با سردترین حالت ممکن گفت: نه! و نه گفتن اژین با باز شدن در آسانسور یکی شد. فیلمبردار با صدای بلندی گفت: بلیط هواپیما خارجی فلایتیو دوماد همونجا وایسین! که خرید بلیط هواپیما خارجی فلایتیو با حرص زیر بلیط هواپیما خارجی پرواز خارجی فلایتیو گفت: بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب عجب گیری کردیما! فیلم بردار داشت نفسنفس میزد و اژین لبخندی روی صورتش نشاند.
آقا دوماد هردو دست عروس خانوم رو بگیرین و با عشق به عروس نگاه کنید. توی دلم پوزخندی زدم و با خودم گفتم: تو چی میگی واقعا! به اجبار کارهایی که ازمون خواسته بود رو انجام دادیم و سمت تالار رفتیم. با ورود ما به تالار، دست و جیغ مهمونا بلند شد و روی سن پر بود از بلیط هواپیما خارجی فلایتیوب رقصنده که با ورود ما به دو قسمت تقسیم شدن و روی سر ما از هر طرف گل میریختن. و با دیدن این صحنه رمانتیک تموم سردی اژین و الکی بودن این ازدواج رو فراموش کردم و یک شب خواستم که بهم واقعا خوش بگذره. خندههام از ته دل بود و بلیط هواپیما خارجی فلایتیوم متعجب داشت نگام میکرد. جو سالن اونقدری بود که حس میکردم روی ابَرهام و نخو رده بلیط هواپیما خارجی فلایتیو بودم! شقایق دستم رو کشید و من رو برد وسط سالن و ازم خواست که باهاش برقصم.