و این کمی برایم عجیب و تعجبآور بود و بلیط هواپیما خارجی ایران ایر هم جوابم رو نمیداد. تالار هم گرفته بودیم و امشب کارت دعوت مهمونها رو مینوشتیم و قرار بود بلیط پرواز خارجی ایران ایر هم شام مهمونمون باشه.روی مبل خودکار به دست نشسته بودم و داشتم لیست مهمونها رو مینوشتم که در به صدا دراومد و با باز کردن در جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر هم وارد خونه شد.
بعد از مدتها دو باجناق، یعنی آقا حامد و بلیط هواپیما خارجی ایران ایر هم رو دیدن! بلیط پروازهای خارجی ایران ایر با همه سلام و احوالپرسی کرد و کنار من نشست و به لیست نگاه کرد. صورت بابام از خوشحالی برق میزد و انگار که دختر ترشیدهش رو به یکی غالب کرده بود خوشحال بود. با صدای صبا که صدام میزد به آشپزخونه رفتم که مامانم گفت: آهو، سفره رو ببر بنداز. من سفره رو برداشتم و صبا با بشقابهایی که توی دست داشت پشت سر من به پذیرایی اومد.
جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر ظروف مرغ و برنج رو هم به سفره آورد
سفره با سلیقهای چیدیم و جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر ظروف مرغ و برنج رو هم به سفره آورد به همراه تهدیگ نونی که زیادی به من چشمک میزد توی سفره گذاشت. حامد و بلیط پرواز خارجی ایران ایر روبهروی هم نشسته بودن و صبا کنار شوهر خودش و من کنار بلیط هواپیما خارجی ایران ایر و مامان و بابام هم کنار هم. تو رو تعارف نکنید بفرمائید. بعد گفتن این جمله شروع به خوردن غذا کردیم ولی من هی سرم رو بالا میآوردم و به ظرف تهدیگی که وسط سفره بود نگاه میکردم و هی میخواستم ببینم کسی تمومش نکنه. ولی بعد چند دقیقه وقتی خواستم به ظرف نگاه کنم شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر ظرف رو جلوی من گذاشت و با صدای ضعیفی گفت: چته، عین سربازای دم دروازه زل میزنی به تهدیگ؟!
بلیط پروازهای خارجی ایران ایر گفتم: به تو چه آخه؟!
با حرص تهدیگ رو به بشقاب خودم انتقال دادم و با صدای ضعیفی مثل صدای بلیط پروازهای خارجی ایران ایر گفتم: به تو چه آخه؟! بعد اتمام غذا سفره رو جمع کردیم و از اونجایی که به نوشتن اسامی مهمونا علاقه خاصی داشتم با عجله به پذیرایی برگشتم و خودکار رو از دست جریمه کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر گرفتم، که پدرم با لبخند گفت: آهو بلیط پرواز خارجی ایران ایر داشت مهمونای دعوتی از طرف خودشون رو مینوشت ها! خب بابا بگه من مینویسم. در این هیری ویری چشمم به حامد شوهر صبا خورد که ساکت و آروم نشسته بود و با گوشیش ور میرفت.
با صدای بلیط هواپیما خارجی ایران ایر که گفت: عیبی نداره پدرجون، بذارین آهو بنویسه. به سمتش نگاه کردم و توی دلم گفتم: نمیگفتی هم مینوشتم ! و سپس مشغول نوشتن شدم. شرایط کنسلی بلیط هواپیما خارجی ایران ایر اسامی دوستهاش رو میگفت و من توی لیست مینوشتم. از اونجایی هم که با خانواده پدریم هم آشتی کرده بودیم اونا هم میاومدن، پرجمیعت هم بودن. مهمونهای ما حدود سیصد نفر شد و بلیط پروازهای خارجی ایران ایر هم زیاد مهمون نداشت و صد و پنجاه نفر خرید بلیط پروازهای خارجی ایران ایر داشتن که جمعش میشد چهار صد و پنجاه نفر برای تالار، که البته مهمونهای حنای من سیصد و پنجاه نفر بودن.