و برای لحظهای، غرق شدم در چشمهای قشنگش.چشمهام رو باز و بسته کردم و دوباره ادامه دادم. میتونی من رو ببخشی؟ یا حداقل کنارم باش و کمکم از یادت ببر؛ بليط هواپيما فلاي تو دي همه چی رو از اول بسازیم. بلیط هواپیما ارزان فلای تودی از پشت میز بلند شد و من با بهت نگاهش کردم. گوشه لبش پوزخندی پدیدار شده بود؛ ل**ب باز کرد و با بی رحمی گفت: نه هیچوقت این فرصت رو بهت نمیدم بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی! هیچ وقت! ضربان قلبم اوج گرفته بود و کم مونده بود سینهام رو بشکافه. من هم از روی صندلی بلند شدم و با پاهایی که یقین داشتم وزنم رو نمیتونه تحمل کنه، سمتش رفتم که دوباره ادامه داد. چرا باید راه رو کج بری و بعدش بیای بگی اشتباه کردی؟ چرا؟ یعنی اونقدر اون زن برات مهم بود؟
خواستم دستش رو بگیرم که مانع شد و با حرص جیغ کشید. فقط میخوام دیگه نبینمت. دیگه صدات رو هم نشنوم؛ دیگه بلیط هواپیما ارزان فلای تودی توی زندگیم نباشه! دستم مشت شد و تنها کاری که تونستم انجام بدم، نگاه کردن به آهویی بود که قصد سوزاندن من رو داشت. بليط هواپيما فلاي تو دي بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی مثل چوب خشک شده داشت نگاهم میکرد و من توی دلم داشتم میخندیدم.
حقش بود. دوباره ل**ب از ل**ب باز کردم و گفتم: فقط بذار برم! کمر اژین خم شد و با حالت سقوط، روی صندلی نشست. خیرهی زمین بود و انگار میخواست چیزی رو به من بگه که سخت بود
گفتنش برای بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی!
گفتنش برای بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی! هی بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی باز میکرد تا حرف بزند، ولی دوباره بلیط هواپیما ارزان فلای تودی روی لبش میفشرد و ساکت میشد. بعد از کمی کلنجار رفتن با خودش، بلیط هواپیما ارزان فلای تودی یقه پیراهنش باز کرد و دستش رو زیر گلویش کشید. نفس عمیقی کشید و از روی صندلی بلند شد.
حلقهاش رو از دستش درآورد و روی میز گذاشت؛ و همانطور که خیره نگاهم میکرد گفت: بلیط هواپیما تهران مشهد فلای تودی پس از این لحظه بليط هواپيما فلاي تو دي.
مجبورت نمیتونم بکنم به زندگی اجباری با من! همانطور که من رو نگاه میکرد، عقب عقب رفت و سپس چرخید و پشت کرد به من. با قدمهایی که لرزشش مشهود بود، داشت از بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی دور میشد و موهای سرش رو چنگ میانداخت. لبخندی روی صورتم نشست و دوست داشتم قهقهه بزنم و از ته دل بخندم. حال اژین رمضانی
بلیط هواپیما تهران مشهد فلای تودی قلدری میکرد
مردی که برای بلیط هواپیما تهران مشهد فلای تودی قلدری میکرد رو گرفته بودم و از ته دل خوشحال بودم. دوست داشتم فعلا بگذارم تا غصه بخورد و دل من شاد شود، ولی وقتی دیدم روی بلیط هواپیما چارتر فلای تو دی نشست و توان راه رفتن نداره، حلقه رو از روی میز برداشتم و آهسته سمتش رفتم. با دستم به شونهاش زدم که با چهره کبود شده سمتم برگشت. نتونستم جلوی خندهام رو بگیرم و از ته دل قهقهه زدم؛ و بلیط هواپیما مشهد فلای تودی در شوک نگاهم میکرد. بلیط هواپیما تهران استانبول فلای تودی خندهام تمام شد. کنارش نشستم که دیدم بليط هواپيما فلاي تو دي باز انگار موضوع رو نگرفته و سردرگم نگاهم میکنه.