با حالت فری بنده ای دوباره گفت؛ _ آره این کار رو میکنه و یکهو ناپد ید میشه! خودم متوجه این موضوع شده ام! دخترها ب یا یین به اتاق خودتون نگاه کنین، اینجاست _من به بزرگترین ربات دوست یابی در تلگرام نشون میدم بزرگترین ربات دوست یابی به طرف راهرو قدم گذاشت، صدایش تند و تیز بود و لبهای مت به ی ک لبخند تمسخر آمیزی پیچ خورد اون پچ پچ کرد؛
بزرگترین ربات دوست یابی شیراز مگه نه؟
اتاقشون رو با همد یگه بهشون نشون بزرگترین ربات دوست یابی شیراز مگه نه؟ از زمانی که وارد خونه شد یم تو تمایل به چرخش در جهت اشتباه داری، بیا برای امنی ت برقرار شدن توی این ارتباط نقش باز ی کن یم بزرگترین ربات دوست یابی بگو مگو هرگز جوابی نداد ولی لبهایش به رضایت خاطری تنگ تر به نظر می رسیدند. دوقلو ها اتاق رو دوست داشتند و فورا شروع به برنامه ر یزی کردند که دقیقا کجا وسایل و چیزهای خودشون رو قرار می دهند. مت مالیم گفت؛ صحبت از وسایل های بزرگترین ربات دوست یابی جهانی شد، خب وسایلشون کجا هستن؟
مسلما اونها وسایل و چی زهای بیشتری که می تونن توی چمدونشون جا گرفته شده باشه رو دارن که می شه براشون بچینیم بزرگترین ربات دوست یابی بگو مگو محکم گفت؛ _همه وسایلشون توی سیدنیه، همه رو توی جعبه گذاشتم. بزرگترین ربات دوست یابی در تلگرام که همه ما اینجا... مستقر شد یم، من یک ی رو میفرستم بزرگترین ربات دوست یابی وسایل را از طریق دریایی با کشتی برامون بیاره _با کشتی؟
به من آدرس و مدرک های الزم رو توی سیدنی بده و من یکی رو میفرستم و بهش پیشنهاد می کنم که همه وسایل رو از طریق هوایی برامون بفرسته و ترتیب کارها رو رو بده _ولی تو نمیتونی! _چرا نمیتونم؟ مت به شدت و تند ی به اون نگاه کرد، ظاهرا بزرگترین ربات دوست یابی بگو مگو ناراحت بود و خودش رو کامال سردرگم و از دست داده بود. _هزینه! بزرگترین ربات دوست یابی جهانی به راحتی میتونن از طریق دری ا فرستاده بشن ت کوبنده به اون نگاه کرد _برای من چه اهمیتی داره؟ اسباب بازی و وسایل اونها براشون مهمه، بعد همه اینها رو مرتب می کنی م و سر جای خودشون قرار مید یم بزرگترین ربات دوست یابی در تلگرام مطمئن نبود که از نگرش مالکیت اون بعد از کلیسا به دختر ها استقبال می کنه یا نه،
یا اگه به اون بد گمان میشد چه چیزها یی بعدش براش پیش میومد. مت قبال اونها رو دعوت به صرف غذا کرده بود. اون باعث شد که بزرگترین ربات دوست یابی دلش می خواست
بزرگترین ربات دوست یابی بدون سکه رو بیرون از اتاقشون نگه داره
بزرگترین ربات دوست یابی بدون سکه رو بیرون از اتاقشون نگه داره تا دخترها رو فقط نزد یک به خودش نگه داره. حس حسادت زیاد ی به عالقه داشتن بزرگترین ربات دوست یابی شیراز به اونها داشت. به عنوان تنها خوشبختی که داشت دخترها رو فقط واسه خودش بخواد و مت بهشون نزد یک نشه بزرگترین ربات دوست یابی شیراز محکم گفت
دخترها بیایین لباس هاتون بگ یرین، بعد میتون ین شلوار جین خودتون رو تا زمانی که میخوا یین بزرگترین ربات دوست یابی بگو مگو بپوشین. عتراض و ناله های اونها، درخواست های اونها برای کشف کردن خونه باعث شد که مت به شدت به طرف اونها بچرخه. اون وقتی که داشت از اتاق خارج میشد با قاطعیت گفت؛ _مامانی بهتر ی ن ها رو میدونه اون بی سر و صدا که فقط گوش های کر ی ای ن رو بشنوه به حرفهایش اضافه کرد؛ _البته تا االن و بزرگترین ربات دوست یابی م یدونست که اون برنامه ای داره که به هیچ وجه این برنامه اش رو دوستش نداره. بزرگترین ربات دوست یابی در تلگرام بعدا دوقلو ها رو واسه کاوش کردن در خونه و گردش بیرون برد. مت جایی برای د یده شدن به چشم نمی خورد. اون خونه قد یمی رو خیل ی خوب م ی شناخت همانطور که اون از یک اتاق به اتاق د یگه ای با دو قلو ها سرگردان بودند و می چرخیدن به تدریج و کم کم اونجا بزرگترین ربات دوست یابی بدون سکه رو درگیر خودش کرد. همه چ یزهایی به یاد ماندنی و دوست داشتنی رو در اینجا به یاد می آورد.