ه این چیه، چقد بزرگه، نکنه تیشرت برنامه رل یابی تصویری!! پس لباسای خودم کوش...عصبی شده بودم تیام لباسامو عوض کرده بود، به چه حقی نکنه کاری کرده باشه! به برنامه رل یابی تصویریه با هم تشر زدم، اه خب اگه میخواست کاری کنه مرض داشت تورو بذاره رو تختش و خودش بره رو زمین؟ یکم فکر کردم و دیدم آره نامردیه که راجبش اینجوری فکر کنم، آروم از تخت رفتم پایینو اومدم برم بیرون که صداشو شنیدم: تیام: کجا؟ -تو بیداری؟ تیام: کجا میری تو؟بهتری؟ آره خوبم فقط اینکه الان اینجام و این تیشرتی که تنمه اینا...
برنامه ویدیو کال تصادفی رایگان شد
برنامه ویدیو کال تصادفی رایگان شد نشست سر جاشو حرفمو قطع کرد و گفت: آره کار منه، دیشب داشتی غرق میشدی که برنامه رل یابی تصویری با هم از آب کشیدمت بیرونو چون لباسات خیس بود مجبور شدم عوضشون کنم! از فکرایی که راجبش کرده بودم خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین! تیام: فقط یه سوال؟ بپرس خب تیام: تو چرا انقد کله برنامه رل یابی تصویریه از سوالش حرصم گرفت و چشامو ریز کردم و زل زدم تو چشاش و گفتم: به همون دلیلی که تو انقد گند اخلاقی!! بعدم رومو برگردوندمو رفتم بیرون! وارد اتاق خودم شدم و درو بستم و تکیه دادم بهش...خندم گرفته بود خداییش خیلی قدر نشناسم، بابا پسره دو بار از هچل نجاتت داده بازم باش اینجوری میحرفی؟؟
جلو آینه واستادم...برنامه رل یابی تصویری
جواب خودم و برنامه ویدیو کال تصادفی رایگان و رفتم جلو آینه واستادم...برنامه رل یابی تصویری...یه تیشرت سفیده بلند که تقریبا واسه من مثل پیرهن بود و من توش گم بودم از بس گشاد بود! از تنم درش آوردمو یه دست از لباسای خودم پوشیدم...تیشرتشو بردم نزدیک بینیمو عطرشو فرستادم به ریه هام...بوش معرکه بود، منم عاشق این بوی تلخ و سرد! بالاخره از بوش دست کشیدمو گذاشتمش کنار تا بشورمش...به ساعتم نگاه کردم١٠، صبح بود. سریع دوش گرفتمو برنامه رل یابی تصویری خوردم و مشغول جمع کردن وسایل غیر ضروریم شدم...
نمیدونم چرا ولی دلم نمیخواست برم، حس غریبی داشتم احساس میکردم اینجا وطنمه! درسته سفرم به اینجا کاری بود ولی خب به من اصلا بد نگذشت مخصوصا حضوره... به خودم تنه زدم، خفه شو برنامه رل یابی تصویریه! پسر یه خلافکاره هر چند کمکت کرده و نجاتت داده از مرگ ولی بازم اون یه خلافکاره...این روزا نمیدونم چم شده بود! منی که جز کارم و شیطنتای دخترونم به هیچی دیگه فکر نمیکردم برنامه ویدیو کال تصادفی رایگان دارم فکر میکنم به چی؟به یه پسر که دست داره تو قاچاق انسان! که دیر یا زود دستگیر میشه...
برنامه رل یابی تصویری با هم سرمو تکون دادم تا فکرای شوم از سرم بریزه، نه برنامه رل یابی تصویری نه تو به اون حسی نداری این فقط احساسه فکره...وگرنه اون پسر ارزش دوست داشتن نداره چون دیر یا زود جاش پشته میله هاس!! چند تا نفس عمیق کشیدمو زیپ چمدونمو بستم...خب حالا فقط موند وسایل ضروریم که اونم بعدا جمع میکنم، خواستم از جام پاشم که گوشیم زنگ خورد، چهار دستو پا رفتمو از رو عسلی کنار تخت برش داشتمو جواب دادم: بله؟؟ راد: سلام ... آراد: برنامه رل یابی تصویری با هم بگو کارتو آراد: من واقعا نمیدونم... برنامه ویدیو کال تصادفی رایگان داری که بزنی؟روت میشه اصن؟ آراد: طنین چرا نمیفهمی که من میخوامت! اونشبم من نتونستم در برابرت مقاومت کنم دختر درک کن.حالام که اتفاقی نیفتاده! -هه آره اتفاقی نیفتاده ولی اگه یه فرصت دیگه پیدا کنی حتما میفته! آراد: بگم غلط کردم، میبخشی؟