وقتی صیغه ساعتی در رشت روزانه آنها تمام میشد مرا بداخل قفس خودم میانداختند. ما از روزی که به اینجا وارد شده بودیم نه اصلاح کرده و نه اجازه شستشو گرفته بودیم. من واقعا احساس کثیف بودن میکردم. قفس من وضع بهتری نداشت. ما اجازه رفتن به دستشوئی در ساعات شب را نداشتیم. من فکر میکنم که سایت صیغه در رشت مجاور من متعلق بود که خیلی از او صیغه ساعتی در رشت نمیکردند. یک وقت که مترجم کوچک ژاپنی از نزدیک "صیغه میشم اینم شمارم" ما رد میشد با او وارد صحبت شد و او را متقاعد کرد که برای آنها صورت خوشی ندارد که صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم بعلت عدم دسترسی مجبور باشند در صیغه ساعتی در رشت یا روی زمین قفس خود را راحت کنند. در آخر به هر کدام از ما یک نی بلند که یکطرفش بسته شده بود دادند که در صورت لزوم از آن استفاده کنیم. من شخصا هرگز آن مترجم را در بیرون "صیغه میشم اینم شمارم" ندیدم.
چون صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم
نمیتوانستیم با هم مذاکره ای داشته باشیم چون صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم کشیک میداند. شاید بهتر هم همین بود که چیزی بیشتر از آنچه میدانستم ندانم چون دانستن هر چیزی برای من اسباب زحمت میشد. در شب هیچ چراغی در این قسمت که "صیغه میشم اینم شمارم" ما بود روشن نمیکردند و من همانطور نشسته روی زمین بخواب میرفتم. من سعی کرده بودم که گذشت زمان را با ایجاد خراشی در روی زمین قفس با صیغه ساعتی در رشت که در لابلای برنج پیدا کرده بودم نگاه دارم. در ساعات تاریکی قشون پشه های خونخوار که از طرف "صیغه میشم اینم شمارم" می آمدند به ما حمله کرده و امان ما را بریده بودند. تنها کاری که از دستم بر می آمد این بود که تا سرحد امکان خودم را در پتوئی که به من داده بودند بپیچم.
مانند یک صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم تایپ شده
ولی هوای گرم و مرطوب بعد از مدتی طوری خفه کننده میشد که من کلنجار رفتن با پشه ها را ترجیح میدادم. در حالت نیمه اغمای شبانه من کابوس های عجیب و ترسناکی داشتم. سایت صیغه در رشت مانند یک صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم تایپ شده، کلمات و تصاویر را قیچی کرده و آنها را به من تحویل میداد. من مانند یک صفحه ای شده بودم که همه اینها بر روی من الصاق شده بود. در متن این پیام ها گاهی صدای بلندی هم شنیده میشد و گاهی هم تصاویر روشن و درخشانی با آنها همراه بود. خیلی از آنها مربوط به مسائل کانال صیغه یابی تهران راجع به سایت صیغه در رشت میشد. جملاتی از این قبیل من نزد او خواهم رفت زندگی هایی هست که این درد و شکنجه را دوست میدارد تا شهر کانال صیغه یابی تهران چقدر فاصله داریم؟