صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم اصفهان قرار دادم
کمی مکث کرد: -پیدا میکنم! - پس منتظرتم! - میبینمت! قطع کردم و صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم اصفهان قرار دادم، کیسه را توی دستم جابجا کردم و نگاهی به ساعت توی دستم انداختم. نزدیک چهاربود و من باید تا ساعت شش جوری خودم را توی پاساژ سرگرم میکردم. بعد از کمی گشت و گذار و نگاه مجدد به زن صیغه میشم اینم شمارم، پیاده به سمت کافی شاپ راه افتادم.
نیم ساعته رسیدم و چند دقیقه مانده به شش پشت صیغه میشم اینم شمارم شیرازی از قبل رزرو شده نشستم و کیسه و کیفم را روی صندلی بغل دستم قرار دادم. دقیق رأس ساعت شش صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم اصفهان شد. و من با دیدن تیپش با آن شلوار کتان سفید و تیشرت آبی روشن درون قلبم یک گل خوشبو شروع به شگفتن کرد و برگهایش تمام قلبم را احاطه کرد! بلند شدم، نزدیکم شد و لبخندش عجیب کامم را خوش میکرد! دستش به سمتم دراز شد، دستم را درون صیغه میشم اینم شمارم قم قرار دادم و دستِ مردانهاش را لمس کردم. - خوبی؟ صادقانه گفتم: -عالی!
جواب سوال صیغه میشم اینم شمارم شیراز دانلود رو بدم!
لبخندش جان گرفت، جفت دستهایش را روی صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم اصفهان قرار داد و گفت: -هنوز باورم نمیشه تو منو دعوت کرده باشی به کافی شاپ! - یعنی انقدر منو بد و بیا احساس تصور میکردی! اخم کرد: -نه منظورم این نبود اما باورش سخته برام، عین یه رویا میمونه! " بودنِ تو در کنار من، درست عین یک رویاست، رویایی که آرزو میکنم هیچ وقت تمام نشودبا لبخند سرم را تکان دادم: -دعوتت کردم تا جواب سوال صیغه میشم اینم شمارم شیراز دانلود رو بدم! کمی مکث کرد و انگار سوالش یادش آمد که چشمهایش قبل از لبهایش خندیدند و لب پایینیاش کشیده شد داخل دهنش. وقتش بود، اشارهای به گارسون کردم که متوجه شد! زن صیغه میشم اینم شمارم برگشت عقب و با نگاهی به دورور روبه من پرسید: -چه خبره! با نگاهی قشنگ رو بهش گفتم: -عجله نکن، متوجه میشی!
روی صیغه میشم اینم شمارم شیرازی گذاشت
هنوز حرفم کامل تمام نشده بود که موسیقی زیبا و بیکلام توی فضا پخش شد و پشت بندش گارسون با کیک کوچکی که سفارش داده بود کنارمان آمد. کیک را روی صیغه میشم اینم شمارم شیرازی گذاشت و شمع ۲۹ را روی کیک قرار داد و بعد از روشن کردنش عقب عقب رفت. نگاه زن صیغه میشم اینم شمارم را رصد کردم و با تمام عشقش در وجودم گفتم: -تولدت مبارک عشق من! عشق من، عشق من! چه جمله ی عجیبی! چیزی نمیگفت، فقط نگاهم میکرد! من هم بی پروا نگاهش میکردم! این صیغه میشم اینم شمارم شیراز دانلود ناخواسته با تمام من یکی شده بود!
صیغه میشم اینم شمارم قم پنهان کردم!
بلند شد و سمتم آمد، دستم را گرفت و مرا هم بلند کرد، دستی روی صورتم کشید و بی هوا بغلم کرد! خجالت زده سرم را میانِ صیغه میشم اینم شمارم قم پنهان کردم! قلبش تند تند میکوبید و صدایش زیبا ترین آهنگِ عشق بود! دستم پیراهنش را چنگ زد و آرام صدایش کردم: -صیغه موقت صیغه میشم اینم شمارم اصفهان؟