تمام این پستی ها را بخاطر منصب آینده، آیا بسیار ناچیز نیست؟ آن هم بفرمان اعازنوهمسریایی شب، انبوه افکار به اپلیکیشن همسریابی آغاز نو هجوم می آورد. کابوس های وحشتناک اورا تعقیب میکردند. آدم کج بینی، دارای قامت بلند در برابرش عرض اندام میکرد که شباهت به موسسه همسریابی آغاز نو و اکبر خان داشت مانند دیوی که از خم بیرون میشد و بتدریج بزرگ و بزرگتر میشد و با نگاه خشم آلود و وبا صدای مخصوص میگفت: شجاع الملک را دور نگاه کن، شجاع را نجات بده، سرنوشت تو وابسته به این است. گاهی چطور، هم مسلک تلخ است؟
در خوابش ویتکویچ پدیدار میگردید و با همدردی لبخند میزد میدانی افتخار چیزی پر تزویر است، بهتر است از آن دوری کرد. اما اراده ات باید قوی باشد. و در تصمیم خود ثابت صبح اپلیکیشن همسریابی آغاز نو با دردسری شدیدی بیدار شد، این تضادهای روحی ویرا از پا در می آورد. عقب میز نشست و پلان تجاوز به افغانستان را تهیه میکرد. وظیفه چنین بود و تورن کانال همسریابی آغاز نو نیز ناگزیر تا تبعیت کند.
جاهای دیدنی اعازنوهمسریابی بود
حقیقت اینست اگر لحظۀ فرا برسد بخاطرش هرچیز خودرا خواهد داد، اما فعلا باید خدمت کند... از زمانی که کانال همسریابی آغاز نو خط السیر و جزئیات لشکر کشی را تهیه میکرد و از فشار وجدان عذاب میکشید؛ اسبورن مصروف مطالعه جاهای دیدنی اعازنوهمسریابی بود.
او تصمیم گرفته بود کتاب بنام "دربار واردوگاه رنجیت سنگ" بنویسد. جستجوی همسریابی آغاز نو به جمع آوری معلومات لازمه ادامه میداد و وقتی منشی سیاسی ناشکیبا، خواهان پاسخ رسمی به مکتوب اعازنوهمسریابی شد، رنجیت سنگ فقط لبخند زده سوال را با سوال جواب داد: - مثلیکه آقای مکناتن از گارد کشمیر ما به سیر آمده است؟ اما منشی سیاسی تمسخر اورا در نظر نگرفته باز و بازهم به موضوع مکتوب اشاره و مراجعه میکرد. بالاخره "همسریابی آغاز نو پنل کاربری" وعده کرد که جواب نهایی را خواهد داد و به این منظور شورا را دعوت کرد و در آن تنها سک ها اشتراک نداشتند.؛ رنجیت سنگی با مهارت خاص اشخاصی را از کشور های مختلف در خدمت خود قرار داده بود.
جنرال های از ایتالیا و فرانسه از قبیل اعازنوهمسریابی، ونتورا، کور، الار که زمانی تحت پرچم ناپلیون جنگیده بودند، حاضر بودند. حال آنها در اردوی همسریابی موقت آغاز نو برای خود پناه گاه یافته اند. همچنان فقیر عزیزالدین، حکیم بخارایی نیز در اینجا حضور داشت و همسریابی آغاز نو ورود نسبت به او اعتماد خاصی داشت، وزیر دیان سنگ و پسران فرمانروای همسریابی آغاز نو پنل کاربری کرک سنگ، شیر سنگ و کونوار سنگ نیز حاضر بودند.
جستجوی همسریابی آغاز نو دلخواه خود به شکل عادی نشسته بود
جستجوی همسریابی آغاز نو دلخواه خود به شکل عادی نشسته بود. پای راست خودرا قات کرده وجواهرات گردن بند خودرا یکایک لمس میکرد. معمولا در حضور رنجیت سنگ تنها به ولیعهد یعنی کرک سنگ اجازه داده میشد، بنیشیند. اما امروز رنجیت سنگ مقررات را رعایت نکرد. روی دیوار نقشۀ هندوستان آویخته شده و قسمت بزرگ آن با رنگ سرخ رنگ شده بود. همسریابی موقت آغاز نو به موضوع تماس گرفت و گفت: - زمان را بیش از این نباید به تأخیر انداخت، حال وقت آنست که به مهمانان ما پاسخ داد درین باره چه میگویید؟
در این وقت دیان سنگ باریک و خمیده ایستاده شد، چشم های سیاه وی میدرخشید، با عصبانیت و هیجان اظهار داشت: - من قبلا گفته ام و بازهم میگویم، ما به هیچ صورت نمی توانیم با آنها در یک راه برویم، آنها دشمنان ما هستند، امروز برای صلح آمده اند، اما فردا بر ما یورش می آورند، همانطوری که امروز بر ضد موسسه همسریابی آغاز نو برخاسته اند. احتمال دارد که کدام جایی در کلکته کسی از سک های عادی پیدا شود و ادعای فرمانروایی همسریابی موقت آغاز نو را نماید... او خاموش شد تا کمی نفس گیرد.
از اعازنوهمسریابی نمی گذرند
البته چنین است زیرا آنها از اعازنوهمسریابی نمی گذرند، اما ما به تنهایی میتوانیم از عهده آنها براییم. انگلیس ها خطرناکتر از آنها میباشند، تنها من نیستم که اینطور فکر میکنم. از سمت چوکی های که پسران همسریابی آغاز نو ورود نشسته بودند، صداهای تائیدی بلند شدند. رنجیت سنگ دست خودرا بلند کرده و همه را خاموش ساخت: - وزیر تو حق به جانب هستی.