ازدواج موقت توران 81
با شنیدن صدای ازدواج موقت توران 81 با نیش باز گفتم چطوری عینکی؟ زهرمار، شمال نیستی؟ تو جونت، نه اومدم تهران. آهان عسل بهم گفت، خوبی؟ آره عالیم. پرش کیکی توی دهنم گذاشتم و ملچ و ملوچی کردم. سایت ازدواج موقت توران می زنمتا. ریز ریز خندیدم و گفتم دوست دارم عینکی. زهرمار، خب دیگه خداحافظ شارژم تموم میشه. با جیغ گفتم خیلی بی شعوری، به جای این که بگی سایت ازدواج موقت توران خوش می گذره چه خبر و فلان میگی شارژم تموم میشه به جهنم گمشو اصلا. با حرص قطع کردم و زیر لب غرغر کردم. خامه های روی کیک رو به زور تو دهنم جا دادم. چند دقیقه بعد صدای پیام گوشیم بلند شد دوست خنگولک من به چه حقی گوشی رو روی من قطع می کنی؟ خودتی خنگولک. جوابش رو ندادم و بعد از این که کیک رو توی یخچال گذاشتم وارد پذیرایی شدم. ازدواج موقت توران و ازدواج موقت توران 81 هم اومده بودن بیرون. برای دیدن ازدواج موقت توران ذوق داشتم انگاری که باره اولمه.
سوار ماشین شدیم و مشغول ور رفتن با گوشیم شدم. سایت ازدواج موقت توران. جانم ازدواج موقت توران 81. ازدواج موقت توران 81 همش تعریفت رو می کنه کاری نکنی آبروم رو ببری. با اعتراض گفتم سایت ازدواج موقت توران 81. سایت ازدواج موقت توران، آبرو داری کن. ازدواج موقت توران 81. نگاهی به سایت ازدواج موقت توران کردم و لپش رو سفت کشیدم. بگو خوشگلم. من می خوام برم خونمون. ازدواج موقت توران 81 برگشت سمت سایت ازدواج موقت توران و با مهربونی گفت:
چرا خوشگلم؟
سایت ازدواج موقت توران
خسته شدم. لبم رو برچیدم و گفتم سایت ازدواج موقت توران قرار بود پیش من بخوابی ها. نیم خیز شد و سایت ازدواج موقت توران رو بوسید و مظلوم نگاهم کرد. لپش رو کشیدم که ازدواج موقت توران گفت:
ازدواج موقت توران می خوای ببرمت خونتون؟ آدرس سایت ازدواج موقت توران سرش رو تکون داد ازدواج موقت توران لبخندی مهربون زد و پیچید توی کوچه. بعد از چند دقیقه جلوی خونه ی ازدواج موقت توران اینا ازدواج موقت توران پارک کرد. سایت ازدواج موقت توران چرا رفت خونشون رو نمی دونم ولی دلم گرفت. با بغض وارد خونه شدم و گفتم سلام. ازدواج موقت توران 81 جون سفت بغلم کرد و شروع کرد به قربون صدقه رفتن. وای سایت ازدواج موقت توران جان چقدر خوشگل شدی. از قربون صدقه کلی خوشم می اومد و نیشم باز می شد. با نیش شل شده نگاهش می کردم که خندید و لپم رو کشید به عمو رضا دست دادم و پیشونیم رو پدرانه بوسید.
با لحن مهربونی گفت:
خوش اومدی ازدواج موقت توران جان. لبخندی مهربون زدم که چشمم خورد به ازدواج موقت توران. نیشم شل شد، به زور جمعش کردم ولی نمی شد. ازدواج موقت توران هم از قصد چشمکی زد. چشم غره ای بهش رفتم و با چشم و آبرو اشاره کردم آبروم رو نبر. خنده ای کرد و نزدیکم شد. به به سلام سایت ازدواج موقت توران جان. چشم غره ای دیگه ای نثارش کردم. لبخند زورکی ای زدم و گفتم سلام ازدواج موقت توران. ازدواج موقت توران 81 جون هولم داد تو بغل ازدواج موقت توران و ازدواج موقت توران روی کاناپه نشستن و ازدواج موقت توران 81 ازدواج موقت توران 81 جون هم مشغول حرف زدن شدن. لبم رو گاز گرفتم و با بی حوصلگی نگاهی به اطراف کردم. راستی ازدواج موقت توران 81 جون دارا هنوز شیرازه با مهربونی جواب داد آره عزیزم با دوستش نزدیک دانشگاه خونه گرفتن، باز تو به خانواده ات سر میزنی این ازدواج موقت تورانی باید بهش زنگ بزنی تا بیاد.
ازدواج موقت تورانی
لبخندی مهربون زدم و گفتم حتما ازدواج موقت تورانی شلوغه و گرنه دارا دختر خوبیه. سرش رو تکون داد و ادامه ی حرفش رو با ازدواج موقت توران 81 سر گرفت. ازدواج موقت تورانی. برگشتم سمت ازدواج موقت توران و گفتم جانم؟ بیا بغلم ببینم. اخمی بهش کردم و با حرص گفتم ازدواج موقت توران نزدیکم بشی جیغ میزنم. ما یه طرف سالن بودیم و اونا هم طرف دیگه زیاد بهم دید نداشت. دست ازدواج موقت توران روی دستم نشست که سوالی نگاهش کردم.
خوبی ازدواج موقت تورانی؟ شالم رو روی شونه هام افتاده بود رو آزاد انداختم رو سرم و گفتم من حوصله ندارم فردا این همه راه رو رانندگی کنم. لبخندی بهم زد من کجا رانندگی کردم! همیشه رامش می اومد دنبالم و ازدواج موقت توران می رسوندم. دلم می خواست مثل زوج های عاشق و دلداده کنار ازدواج موقت توران باشم و با مهربونی براش میوه ی نداشتمون رو پوست بکنم و خوراکی هام رو از لبش به دهنش سر بدم.
لبخندی بهم زدم و سرش رو توی گردنم فرو کرد و گفت:
با من میایی ازدواج موقت تورانی صفحه اصلی ازدواج موقت تورانی. نیشم رو شل کردم و با ذوق نگاهش کردم که خنده ای کرد که چال گونه اش نمایان شد. دستم رو فرو کردم تو چالش که با خنده گفت:
نکن دختر. نوچی کردم و مشغول اذیت کردنش شدم. لپم رو کشید و با تهدید و شیطنت گفت:
سایت ازدواج موقت توران کاری نکن من این جا رژ بخوام ها. سیخ نشستم سرجام و گفتم نه غلط کردم. چون می دونستم به هر حرفی که بزنه عمل می کنه لال نشستم رو مبل. خنده ای بلندی کرد که ازدواج موقت توران 81 جون و ازدواج موقت توران 81 برگشتن طرفمون. ازدواج موقت توران 81 جون جوری نگاهم می کرد که انگار خبر خوش دنیا رو بهش دادم.
چیزی شده ازدواج موقت توران 81؟