آدرس جدید سایت توران 81 خودش را به او می رساند
با تموم شدن جمله اش، عصایش را بالا می اورد و محکم به زمین می کوبد، نوری سیاه دور نورا را احاطه می کند؛ آدرس جدید سایت توران 81 خودش را به او می رساند، می خواهد حصار سیاهی را بشکند و به کنار خواهرش برود! اما این کار غیر ممکن است. سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 رو به رویش می ایستد سرش داد می زند، از عصبانیت تنش گر می گیرد و مانند شعله ی آتش می شود دور تا دورش می چرخد، از گرمای سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 تنش گرم می شود، حالش بد می شود! الفینا به سرعت دست ها و پاهایش را منجمد می کند؛ پادشاه تاریکی با تعجب به آن ها چشم می دوزد. رو به یوسف می کند و می گوید: _بکششون! نگاهش را از او می گیرد با این کارش به او می فهماند دیگر با او نیست! با عصبانیتش دستان و پاهای منجمد شدش را می خواهد ازاد کند ادرس جدید توران 81 چوب دستی اش را مقابل چشمانش می چر خاند!
با این کارش او برای چند ثانیه خشکش می زند _فقط یک دقیقه فرصت داریم رامتین دست در جیب هایش می کند؛ و دو چشم طوسی را بدون نگاه کردن به آن ها در می آورد، و مقابل چشم های خشک شده اش نگه می دارد طلسم خنثی می شود فریاد می زند. _می کشمت یوسف! به ثانیه نمی کشد، به مجسمه سنگی ترسناکی تبدیل می شود!! رامتین بدون نگاه کردن به ان چشم ها، دورن جیبش قرار می دهد. نورا از حصار تاریکی خلاص می شود، و عصا را از روی زمین بر می دارد، و به دو قسمتش می کند؛ سنگ را با کمک الفینا پودر می کنند. اراس_حالا وقتشه به حال اون ادرس جديد توران 81 و پسرش برسیم! همگی به وسط میدان می روند فرشاد با خشم چشم به آن ها می دوزد، شمشیرش را خارج می کند و به سمت آراس می دود، با تمام قدرت ادرس جديد توران 81 درونش شمشیر را به سمتش پرتاپ می کند، الفینا با سرعت زیاد متحیر کننداش او را از شمشیر دور می کند.
سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 با سرعت با ان طرف می دود
ادرس جديد توران 81 بزرگ با خشم لباسش را می کند، آرام آرام جلو می آید مقابلشان قرار می گیرد همان گونه که فریادش به نعره تغییر پیدا می کند، شکلش هم به هیولایی بزرگ و وحشتناک تغییر می کند. بر سرشان فریاد می زند_شما ها رو می کشم دهنش را باز می کند و آتشی سوزان بیرون می فرستد، آتش به الفینا می رسد با خیال اینکه اصیل زاده ی آب است، هیچ اتفاقی برایش نمی افتد ازجایش تکان نمی خورد، با رسیدن آتش به او، جیغ بلندی از درد می کشد، با خود فکر می کند چگونه دارد می سوزد؟! با صدای رامتین به خودش می اید _این آتش قعر جهنمه. نگران به سمتش می آید و او را در آغوش می گیرد، و به گوشه ای او را می برد. ادرس جدید توران 81 وردهای قوی پشت سر هم می خاند، با خواندن هر ورد شیطان بزرگ را عصبانی می کند؛ با دست آتشینش او را می گیرد، از درد چشمانش را می بند. تو خیلی من رو اذیت کردی، حالا وقتشه مجازات شی!! با تمام شدن حرفش مهی غلیظ همه جا را در بهر می گیرد ادرس جدید توران 81 را میان مه غلیظ پرت می کند سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 با سرعت با ان طرف می دود، فریاد ادرس جدید توران 81 گوش هایش را کر می کند، مه کم کم از بین می رود، آدرس جدید توران 81 را بر روی زمین می بیند که به نقطه ی می نگرد، با چشم هانش رد نگاهش را تعقیب می کند، با ترس به ارواح مقابلش نگاه می کند، اسمش را زمزمه می کند.
آدرس جدید همسریابی توران 81، خیلی دوست دارم
آدرس جدید توران 81 آدرس جدید توران 81 با چشم های اشکیش می گوید: _نجاتم بده! نذار ببرتم آدرس جدید همسریابی توران 81 ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 را در آغوش می گیرد _نمیذارم هیچ اتفاقی برات بی افته! روح ترسناک مقابلش انگشتری به دست می کند و ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 را صدا میکند با صدا کردن اسمش، به طور ناخواسته از جایش بلند می شود و به طرفش حرکت می کند آدرس جدید همسریابی توران 81 به دنبالش می رود دستانش را محکم می گیرد، مانع حرکتش می شود. _آدرس جدید همسریابی توران 81، خیلی دوست دارم. . چشمانش طوفانی می شود، محکم هم را در آغوش می گیرند. به یک باره ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 بر روی هوا معلق می شود، دست و پا می زند، از ترس فریاد می کشد. آدرس جدید سایت توران 81 محکم دستانش را می گیرد _نمی گذارم... نمی خوام دوباره از دستت بدم با بغض صدایش ناله می کند _آدرس جدید سایت توران 81 تنهام نذار. روح به صدا می آید. _ زمان زندگی و عشق و عاشقی بسته! حالا زمان انتقام و مرگ توعه!