اولین جرقه امی د توی وجودم زده شد.. ابراهیم تاتلیس گلمسین من بودن و من هیچ شکی در این باره نداشتم، این اولین احساس گرما توی درونم به من داد تا بدونم تو فرزندهام رو م ی خوای، که تو بچه ها ی من رو توی شکمت نگه داشتی و اونها رو از من داری، ابراهیم تاتلیس گلمسین داها گلمسین همه چیز رو توی ذهنم ابراهیم تاتلیس گلمسین ریمیکس کردم، گاهی توی سرم با خودم یکی و دو تا و جر و بحث میکردم، توی احساساتم نزاع بود، تو هرگز الزم نبوده با این قضیه کنار بیای اما تو ابراهیم تاتلیس گلمسین دانلود کار رو کرد ی
تو دخترها رو م یخواستی و منم محکم به این قضیه چسبیدم ابراهیم تاتلیس گلمسین ریمیکس به نرم ی گفت؛ _من فکر میکردم که تو ممکنه اونها رو نخوای، وقت ی که فهمیدم که حامله هستم، فکر می کردم که اگه معجزهای رخ بده و تو رو دوباره ببینمت، تو دلت نمیخواد که با بچه ها دست و پنجه نرم کن ی و مانع داشتن اونها بشی مانعشون بشم!!! ؟ مت بی سر و صدا گفت
ابراهیم تاتلیس گلمسین گلمه کوچولو مت اعتراف کرد؛ _من متاسف نی ستم، هر مرد ی زنی که عاشقشه رو دلش می خواد که بچه هاش رو داشته باشه، و اونها خیلی زیبا هستن، مثل یه چ یز با طراوت و پر از شاد ی و لذت ابراهیم تاتلیس گلمسین به اون یادآوری کرد؛ _تو گفتی که من می تونم طالق بگیرم به چشم ها ی مت لبخند زد. مت غرغر کرد؛ یک لحظه جنون آنی.
ابراهیم تاتلیس گلمسین گلمه با تاسف آهی کشید _من باید یک راست به تو میگفتم، اما من به ابراهیم تاتلیس گلمسین داها گلمسین حسود ی میکردم و می ترسیدم که تو به اون برگرد ی. _و من به هالی حسادت میکردم، حسود ی میکردم که تو به یکی د یگه تعلق داشتی و به توهم و ابرام تاتلیس گلمسین خودت اون هم حسود ی میکردم، من فهمیدم که تا وقت ی که تو رو مالقات نکرده بودم هرگز توی زندگیم عاشق نشده بودم. زن هایی که م ی شناختم ابراهیم تاتلیس گلمسین ریمیکس و توجهشون لحظه ای و زودگذر بود.
ابراهیم تاتلیس مزارما گلمسین افتادم
وقتی اولین بار د ی دمت، برای چند ثانیه فکر کنم د یگه نفسم بند اومده بود و از ابراهیم تاتلیس مزارما گلمسین افتادم، ای ن یه احساس واقعا وحشتناکی بود،
ایستادم تا باهات حرف بزنم و وقتی من باهات صحبت کردم، فکر کردم و به خودم گفتم « پس این چیزی که میگن دوست داشتن، اینه، ابراهیم تاتلیس گلمسین دانلود عاشق شدنه» تو باعث شد ی که من واقعا احساس حقارت و ضعف کنم _حقارت و کمبود! ابراهیم تاتلیس گلمسین به اون خیره شد و خند ید _تو وحشتناک قدرتمند بود ی _فکر میکردم عمل خوبیه مت زمزمه و پچ پچ کرد؛ ابراهیم تاتلیس گلمسین گلمه... ما میتونی م شام رو توی گرین من داشته باشیم ولی ابراهیم تاتلیس گلمسین ریمیکس سرش رو تکان داد من نمیخوام از اینجا و تو دور بشم، اگه اینجا چیزی باشه می تونیم همین جا توی کلبه غذا بخوریم مت با صدای گرفته ای زیر لب زمزمه کرد؛ _یک یخچال پر بار داریم،
ابرام تاتلیس گلمسین تونیم بعد از این یه جشن و شام داشته باشیم
ابرام تاتلیس گلمسین تونیم بعد از این یه جشن و شام داشته باشیم _تو دوباره میخند ی، این یعن ی ا ینکه تو خوشحالی؟ ابراهیم تاتلیس گلمسین داها گلمسین زمزمه و پچ پچ کرد؛ _تو میدونی که خوشحالم ابراهیم تاتلیس گلمسین گفت؛ _من نمیتونم باور کنم که اینها همه اهنگ ابراهیم تاتلیس گلمسین تصویری قت داره، که من بهت برگشتم و تو عاشق منی مت نفس عمیق ی کشید و عمیقا گفت؛ _من بهت گفتم که همون لحظهای که تو رو د یدم