او انتقام همسریابی بهترین همسر جدید را گرفته بود
وقتی همسریابی بهترین همسر 29 در نزدیکی شهر گوشه پرده کالسکه را با دقت بالا زد که ببیند کالسکه از کدام جهت وارد شهر می شود ناگهان چشمش به مارکی دو برویر و بارون دو سیگونیاک افتاد که در فاصله ای نه چندان دور از همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت به طرف میعاد گاه دوئل می رفتند. لئآندر فورا پرده را بست که مبادا مارکی او ببیند. کالسکه طوری از نزدیک مارکی عبور کرد که تقریبا او را لمس کرد. در این حال لئآندر که راحت در صندلی اشرافیش نشسته بود لبخندی بر لبانش ظاهر شد. او انتقام همسریابی بهترین همسر جدید را گرفته بود. محلی را که برای دوئل بین بارون دو سیگونیاک و دوک دو والومبروز در نظر گرفته شده بود به علت وجود یک دیوار بلند از گزند باد سرد شمال محفوظ بود.
همین دیوار طرفین را از دید عابران در جاده اصلی پنهان می کرد. زمین همسريابي بهترين همسر محل از فرط پا خوردن محکم و مسطح شده بود و از سنگ و بقیه چیزهایی که باعث نا همواری زمین می شوند عاری بود و بهترین امکان را به طرفین می داد که مطابق رسوم آن روز یکدیگر را به قتل برسانند. چند ثانیه بعد دوک دو والومبرز، شوالیه دو ویدالینک و یک پزشک جراح به محل ملاقات رسیدند. چهار نجیب زاده با احترام و ادب به یکدیگر سلام داده که درست همان کاری بود که افراد تربیت شده در چنین مواردی انجام می دادند. در چهره دوک هیچ چیز بجز بی قیدی و بی تفاوتی به چشم نمی خورد. او به مهارت و شهامت خود اطمینان کامل داشت. بارون هم به همان نسبت خونسرد و بی اعتنا نمودار می شد هر چند که کمی هیجان در چنین شرایطی کاملا جای گذشت داشت. مارکی دو برویر با تحسین به او نگاه می کرد و نتایج مناسب و خوبی را از همسریابی بهترین همسر منازعه پیش بینی می کرد.
والومبروز بدون معطلی بالا پوش و کلاه خود را در آورده و بندهای لایه داخلی لباسش را گشود. عینا همین کار را سیگونیاک هم انجام می داد. مارکی و شوالیه به عنوان شهود شمشیرهای دو حریف را گرفته و با هم مقایسه کردند. شمشیرها درست بیک اندازه بودند. شواهد بعد از آن طرف خود را در محلی که می باست بایستد نگاه داشته و شمشیر را در دست آن ها گذاشتند. مارکی که از لحاظ درجه بر دیگران ارجحیت داشت گفت:
" آقایان... میتوانید شروع کنید. وجدان خود را در پیش رو قرار داده مثل نجیب زاده ها که هردو شما جزو آنان هستید مبارزه کنید. "
شوالیه دو ویدالینک نتوانست خود را نگاه دارد و فریاد زد:
" این توصیه محملی نداشت. آن ها از همان لحظه اول مثل شیر با هم خواهند جنگید و ما شاهد یک دوئل پر هیجان خواهیم بود. "
دوک در دل مهارت همسریابی بهترین همسر توران
دوک دو والومبروز که تنفرش از سیگونیاک حد و مرزی نداشت و در ضمن مطمئن بود که با اولین حمله همسریابی بهترین همسر در هم خواهد شکست از قدرت شمشیر بارون غرق تعجب شده بود. بارون یک شمشیر باز به تمام معنی بود و دوک در دل مهارت همسریابی بهترین همسر توران را تحسین و در ضمن به خود می گفت که چه بهتر که حریفی را گیر آورده است که ارزش ضربات شمشیر او را داشته باشد. به همین مناسبت دوک بیشتر مواظب و محتاط شد. همسریابی بهترین همسر بزرگترین سایت چند فن شمشیر بازی را یکی پس از دیگری بکار گرفت که سیگونیاک بدون زحمت زیاد همه آن ها را دفع کرد. با مختصر باز شدن گارد دوک، نوک مهیب شمشیر سیگونیاک مانند برق همسریابی بهترین همسر جدید را تعقیب و باعث می شد که دوک هر چه در چنته داشت برای خنثی کردن این حملات مصرف کند.
دوک که موقع را برای یک حمله بزرگ مناسب تشخیص داد حمله کرد که سیگونیاک با مهارت کامل همسريابي بهترين همسر حمله را دفع و شمشیر خود را هوشمندانه در موقعیتی قرار داد که سینه دوک بدون دفاع در مقابل شمشیر بارون قرار گرفت. اگر دوک دیوانه وار خود را به عقب پرتاب نکرده بود شمشیر سیگونیاک وارد سینه او شده بود. از آن لحظه ببعد دوک جوان تصمیم گرفت که روند مبارزه را خودش تعیین کند و سیگونیاک را در حالت تدافعی قرار دهد. درست برعکس سیگونیاک او را مجبور می کرد که از تمام مهارتش در دفاع از خود استفاده کند.
دوک اطمینان داشت که با اجرای چند فن حریف خود را در وضعی قرار خواهد داد که هر جای بدن همسریابی بهترین همسر جدید را که بخواهد می تواند سوراخ کند. تا این موقع این فن و فنون هرگز راه خطا نرفته و همیشه حریف همسریابی بهترین همسر توران را از پا در آورده بود. ولی در این روز همه همسريابي بهترين همسر فن های پیچیده به شکست منجر شده و دوک حالا با ناامیدی فقط سعی داشت که زخمی و مجروح نشود. با وجودیکه سعی زیادی میکرد که خونسردی همسریابی بهترین همسر جدید را حفظ کند هر چه زمان می گذشت همسریابی بهترین همسر 29 بیشتر عصبی و برآشفته می شد. بارون ولی با خونسردی کامل با حریفش در حقیقت بازی می کرد و بنظر می رسید که از همسریابی بهترین همسر شمشیر بازی که حریفش را ناراحت و معذب کرده بود لذت می برد.