صیغه روزانه اصفهان با گفتن این کلمات ساکت شد و سرجای خود ایستاد
در حالی که چشمانش به صورت دوخته شده بود کلاه خود را از سر برداشت و با حرکتی شایسته مؤدبانه در حال تعظیم طوری آن را چرخاند که لبه کلاه به زمین خورد و سر انگشتان خود را بوسید و آن را بطرف ایزابل حواله کرد. هنرپیشه جوان که این نمایش را با نهایت آزردگی نگاه کرده بود با چهره ای سرد و نفرت زده از جلوی پنجره کنار رفت تو گویی که می خواهد به من صیغه می شم مرد گستاخ بفهماند که در مورد صیغه روزانه اصفهان اشتباه کرده است.
پرده پنجره بسته شد. پیلاده گفت: " سایت صیغه موقت اورورا ی تو در پشت یک ابر پنهان شده است. به نظر نمی رسد که تا پایان روز از پشت ابر بیرون بیاید. " اورسته گفت: " من با تو موافق نیستم. درست برعکس، این نشان می دهد که این دختر زیبا مورد اثابت تیر نگاه من واقع شده است. مگر نمیدانی که وقتی یک سرباز خودش را پشت استحکامات برج پنهان می کند به این دلیل است که تیر دشمن به زن صیغه شهر اصفهان اصابت کرده است؟ من می توانم به تو اطمینان بدهم که تیر من هم به هدف اصابت کرد. بوسه ای که برای صیغه روزانه اصفهان فرستادم باعث خواهد شد که تمام شب را به من فکر کند.اینکه زن صیغه شهر اصفهان دختر زیبا ناز کند چیز عجیبی نیست و به همین دلیل صیغه مشهد فوری از جلوی پنجره کنار رفت. بین من و صیغه مشهد فوری یک رشته ظریف ناپیدا ایجاد شده که در حال حاضر حتی به چشم نمی آید ولی من روی آن کار خواهم کرد تا ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان رشته را به طنابی قطور تبدیل کرده و با آن از پنجره صیغه روزانه اصفهان بالا بروم."
پیلاده با احترام گفت: " من باید اعتراف کنم که تو در امور عشق و عاشقی ید طولائی داری. " اورسته در حالیکه میخندید گفت: " من میل دارم که به پیشرفت های خودم در سایت صیغه موقت زمینه اتکا داشته باشم. حالا بیا برویم. دختر زیبا کمی یکه خورد و به کجا صیغه موقت کنیم زودی ها در جلوی پنجره اش آشکار نخواهد شد. من از همین بعد از ظهر عملیات خودم را آغاز خواهم کرد. "
من صیغه میشم آقایان کجا صیغه موقت کنیم
دو دوست بطرف ساختمان وسط باغ برگشتند و در آن جا از نظر ها پنهان شدند. در فاصله ای کوتاه از هتل یک زمین تنیس وجود داشت که محل بسیار خوبی برای بر پا کردن صحنه تئاتر می توانست باشد.
هنرپیشگان آن را اجاره کرده و بلافاصله مشغول کار شدند. رنگ کاران مشغول رنگ آمیزی و فرش فروشان مشغول فرش کردن صحنه و محل نشستن تماشاچیان شدند. خیلی زود این محل شکل یک تئاتر کوچک زیبا به خود گرفت و لژ ها و صندلی هایی که نمره داشت به فروش رفت. این جا ها برای یک نمایش فروخته نشده بود بلکه برای تمام نمایش هایی که قرار بود اجرا شود متعلق به کسی بود که آن را خریداری کرده بود. رختکن زمین تنیس به اطاق گریم و آرایش هنرپیشه ها تبدیل شده میزهای گرد بزرگی برای هر کدام از خانم های هنرپیشه در ان قرار داده شده بود که با پاراوان های بزرگی از هم جدا شده بودند. به ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان ترتیب آن ها از مزاحمت آقایانی که همواره در صدد تعارف و صحبت با آن ها بودند در امان می شدند. شاید خیلی به مذاق من صیغه میشم آقایان کجا صیغه موقت کنیم ترتیب خوش نمی آمد ولی خانم ها از آن راضی بودند.