سعی در مخفی کردن سايت ازدواج توران داشت
عجیبی به نظر سیگونیاک آشنا می آمد. او یک مرد قوی هیکل بلند قد بود که میز های بزرگی بپا داشت که در هر قدم روی زمین سنگی آشپزخانه به صدا در می آمد. لکه های گل و لای که سراپای او را پر کرده و بعضی از آن ها هنوز خشک نشده بود نشان می داد که توران ازدواج مرد سوار بر اسب از راه دوری می آید. توران ازدواج مرد حال و هوای ترسناکی داشت ولی با دیدن بارون جوان ناگهان سایت ازدواج توران ۸۱ را کوچک و به بهانه گرم کردن دستانش سعی در مخفی کردن سايت ازدواج توران داشت. قهرمان ما هر چه به مغزش فشار آورد که توران ازدواج موقت مرد را کجا دیده است فایده ای نکرد.
ولی در آن جا کاری هم از دستش بر نمی آمد ازدواج توران 81 بود که به دنبال بقیه همکارانش برای رفتن به اطاقش روانه شد. آن ها همه به اطاق هایشان رفتند و خود را برای صرف شام که قرار بود خیلی زود آماده شود حاضر کنند. سیگونیاک هنوز به آن مرد فکر می کرد و مطمئن بود که سایت توران ازدواج را جایی دیده است. شام مفصلی بود و آن ها که خسته و گرسنه بودند همگی از آن لذت زیادی بردند. غذاها همه خوشمزه و شراب شاهانه بود. سالن غذا خوری با شکوه هر چه تمام تر تزئین شده و کاملا روشن، گرم و آرامش بخش بود. هنرپیشگان به یکدیگر تبریک می گفتند که بخوبی و خوشی وارد پاریس شده و در چنین مکان با شکوهی اقامت پیدا کردند.
به همسریابی توران ازدواج دائم امید بودند
آن ها بسلامتی یکدیگر گیلاس های خود را بالا می بردند. آن ها به همسریابی توران ازدواج دائم امید بودند که همان موفقیتی را که در پوآتیه پیدا کردند در پاریس هم بدست بیاورند. وقتی سرهایشان گرم شد حتی آرزوی اینکه به دربار هم راه پیدا کنند به زبان می آوردند. در توران ازدواج موقت بین فقط سیگونیاک بود که در توران ازدواج دائم مذاکرات شرکت نمی کرد و آشکارا فکرش مشغول چیز دیگری بود. ایزابل هم که تمام مدت مواظب او بود با نگاهی نگران او را می پایید و آرزو می کرد که می توانست حواس او را از فکری که ناراحتش کرده بود پرت کند. او در گوشه دیگر میز نشسته بود و ایزابل به او دسترسی نداشت ولی در توران ازدواج ضمن ناگهان نگاهش به چشمان زیبای ایزابل افتاد که خیره به سایت توران ازدواج نگاه می کرد.
در نگاه ایزابل عشق و عطوفت معصومانه طوری موج میزد که سیگونیاک همه چیز را بجز ایزابل از یاد برد. گرمای مطبوع سالن گونه های ایزابل را گلگون کرده و چشمانش مانند ستارگان می درخشید. سایت ازدواج توران 81 براستی زیبا بود و اگر دوک دو والومبروز او را در این حال می دید بیشتراز آن چه بود عاشق و دیوانه او می شد.
اما سیگونیاک با عشق و تحسین به این همه زیبایی نگاه می کرد و احساس جدیدی از علاقه و عشق در خود احساس کرد. او بعد از اینکه اسرار قلب ایزابل را دانست معصومیت و پاکدامنی سایت ازدواج توران 81 چنان در او اثر کرد که ایزابل را مانند فرشتگان آسمانی می پنداشت. از اینکه ایزابل او را رد کرده بود دچار اندوه و نا امیدی شده ولی به خود می گفت که چنین موجود ملکوتی برای این دنیایی که پر از رنج و حرمان است تناسبی ندارد.
خانم ها از جا برخواستند که به اطاق های سایت ازدواج توران ۸۱
شام بپایان رسید. خانم ها از جا برخواستند که به اطاق های سایت ازدواج توران ۸۱ بروند. لئاندر و بارون هم به آن ها ملحق شده و سه مرد مشروب خوار را تنها گذاشته که بر طبق رسم سايت ازدواج توران تمام بطری های نیمه تمام را با دقت خالی کنند. سیگونیاک ایزابل را تا آستانه در اطاقش همراهی کرد و در آن جا
به او گفت:
" ایزابل عزیز من... اولین کاری که می کنی این است که در را پشت سر سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان با دقت قفل کنی. همسریابی توران ازدواج دائم یک هتل بزرگ است و آدم های زیاد و جور واجور در آن رفت و آمد دارند. هر چقدر هم که احتیاط کنی باز هم کافی نیست. "
ایزابل جواب داد:
" بارون عزیز... شما لازم نیست که تا این حد برای من نگران باشید. فقط به این قفل نگاه کنید و شما خود متقاعد خواهید شد که چنین قفلی قابل شکستن نیست. توران ازدواج دائم قفل بدرد زندان می خورد و کلید سه دور در آن می چرخد. علاوه بر ازدواج توران 81 یک کلون فولادی هم هست که من آن را هم خواهم بست. در توران ازدواج اطاق هم دیگر پنجره گردی نیست که کسی بتواند وارد شود. من فکر می کنم که مسافران توران ازدواج موقت هتل اشیاء قیمتی با سایت همسریابی توران ازدواج دائم همسریابی رایگان دارند که لازم دانسته شده که چنین امکاناتی در هر اطاقی موجود باشد. خیال شما از طرف من راحت باشد. هیچ شاهزاده خانمی که در قلعه خود زندانی و توسط اژدها مواظبت می شود از این قفل و بند محکم تر ندارد.