سايت ازدواج موقت اغاز نو دختر در مقابل من از خود نشان داد
در چشم ایزابل زیبا من الان یک آدم مفلوکی هستم که قدرت بازوی خودم را توسط عاشق سینه چاک ورود به سایت ازدواج اغاز نو از دست داده ام. میدانی... سایت ازدواج اغاز نو ' کوپید ' عشق برای درجه و مقام اهمیتی قائل نیست. سايت ازدواج اغاز نو ایزابل، می داند که تا چه حد فریبنده و زیباست. من می توانم بگویم که این مقاومتی که سايت ازدواج موقت اغاز نو دختر در مقابل من از خود نشان داد توجه مرا به او صد چندان کرده است. اگر او همان اول کار تسلیم شده بود من تا بحال او را کنار گذاشته بودم. من فکر می کنم که سایت ازدواج موقت آغاز نو دختر بایستی از یک خانواده بالایی باشد که دست یک جوان ثروتمندی مثل مرا کنار زد.
کسی که می توانست او را از هر لحاظ در دنیا بی نیاز سازد. من برای سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت دختر ارزش و اعتبار خاصی قائلم که قبلا در مورد هیچ زنی احساس نکرده بودم و احساس بسیار شیرین و مطبوعی است. ولی قبل از همه سایت ازدواج دائم اغاز نو حرف ها ما چگونه می توانیم خود را از شر این قهرمانی که ساخته و پرداخته ذهن ایزابل هست خلاص کنیم؟ مرده شور این مردک شالاتان را ببرد. شوالیه جواب داد: " این کار ساده ای نیست بخصوص الان که چهار چشمی مواظب خودش است. حتی اگر تو موفق هم شدی و او را از بین بردی عشق ایزابل به او سد راه تو خواهد بود. تو خودت بهتر از هر کسی میدانی که زنان تا چه حد میتوانند از نظر عاطفی به یک مرد وابسته شوند. "
سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت مطالب به هیچ وجه مورد تایید شوالیه نبود
والومبروز که از سایت ازدواج اغاز نو آخرین کلام شوالیه چندان راضی نبود گفت: " آه... اگر میتوانستم که این بارون مفلوک را بقتل برسانم در کوتاه ترین مدت شخص مورد علاقه این دختر پاکدامن خود من بودم. هیچ چیز زود تر از یک عاشق مرده فراموش نمی شود. سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت مطالب به هیچ وجه مورد تایید شوالیه نبود ولی تحت آن شرایط او ترجیح داد که سکوت را پیشه کند که به درد و رنج دوستش چیزی اضافه نکند. او بالاخره گفت: " اولین کار تو بایستی سايت ازدواج اغاز نو باشد که هرچه زودتر خود را بهبود دهی. بعد از آن ما وقت کافی خواهیم داشت که در باره سایت ازدواج موقت آغاز نو مشکلات گفتگو کنیم. در حال حاضر این مطالب جز اینکه ترا خسته کنید فایده دیگری ندارد. سعی کن که کمی بخوابی و خودت را هیجان زده نکنی. اگر تو نتوانی خودت را چه از نظر جسمی و چه از نظر روحی آرام کنی پزشک جراح مرا یک پرستار بد و بی توجه خواهد خواند. "
مریض با بی میلی سایت ازدواج دائم اغاز نو دستور عاقلانه پرستارش را اجرا کرد و سرش را روی بالش گذاشت، چشمانش را بست و بخواب عمیقی فرو رفت. ما ورود به سایت ازدواج اغاز نو را در همین حال رها می کنیم که از خواب خود که به آن احتیاج فراوان دارد لذت ببرد. مارکی دو برویر و بارون دو سیگونیاک به آرامی به هتل محل اقامت خود باز گشتند و مانند همه نجیب زادگان سطح بالا کلمه ای در باره آنچه اتفاق افتاده بود بزبان نمی آوردند. ولی چنان که مشهور است دیوار گوش دارد.. و چشم هم دارد برای اینکه آن ها چیزهایی را می بینند که شاید گوش ها چیزی نشنوند. در گوشه و کنار دیوار بلند که حافظ محلی بود که دوئل در آن اتفاق افتاد بیشتر از یک جفت چشم کنجکاو به صحنه مبارزه خیره شده بود.
شناسایی سايت ازدواج موقت اغاز نو جوان
بعد تمام شدن زد و خورد هم سایت همسریابی آغاز نو ازدواج موقت ناظران یک لحظه را برای تعریف آنچه را اتفاق افتاده بود تلف نکردند. در نتیجه در موقع صبحانه، تمام شهر پوآتیه از خبر اینکه دوک دو والومبروز در مبارزه ای با یک حریف ناشناس مجروح شده است با خبر شده بودند. همه مشتاق شناسایی سایت ازدواج موقت آغاز نو جوان ناشناس شده بودند. ولی هر تلاشی برای شناسایی سايت ازدواج موقت اغاز نو جوان با شکست مواجه می شد. هیچکس به سیگونیاک مظنون نمی شد چون او از لحظه ورود به سایت ازدواج اغاز نو شهر همواره سربزیر و گوشه گیری را انتخاب کرده بود.
در تئاتر هم که کسی او را بدون ماسک ندیده بود. چند نفر از نجیب زادگان آشنای والومبروزبه کسانی ماموریت دادند که در باره سايت ازدواج اغاز نو دوئل از پیشخدمت های دوک تحقیقاتی به عمل بیاورند ولی مستخدمین دوک مثل خواجه های حرمسرا راز دار و اهل شایعه پراکنی نبودند. آن ها از هیچ چیز خبر نداشتند. دوک جوان با ثروت زیاد، خوش تیپی و موفقیت زیاد در میان دختران مورد حسادت جوانان نجیب زاده پوآتیه بود ولی هیچ یک از سایت ازدواج دائم اغاز نو جوانان جرات ابراز کوچکترین مطلبی بر علیه او نداشتند. ولی با شنیدن سایت ازدواج همسریابی آغاز نو خبر که دوک در یک دوئل مجروح شده است غرق خوشحالی شده بودند. این اولین شکستی بود که ورود به سایت ازدواج اغاز نو هرگز تجربه کرده بود. تمام آن هایی که به طریقی از او آزرده و رنجیده شده بودند حالا از شکست او جشن می گرفتند.