برگشت سمتم و با حوصله هر چه تمام تر روسری سفیدم رو که کم مونده بود سر بخوره رو شونه هام، مرتب کرد. موهام رو داد زیرش و دست آخر لبخند زنان بهم همسریابی ازدواج موقت در اصفهان کرد حالا شد. و بدون اینکه منتظر حرکتی از جانب من باشه، دستم رو گرفت و برد سمت در. تقه ای بهش زد و وارد شد. یه خانم تقریبا چهل و خورده ای ساله پشت میز نشسته بود؛ و یه پسر جوون که بهش میخورد بیست و پنج، بیست و شش سال داشته باشه رو مبل. چند ثانیه ای بهشون نگاه کردم. نقشه اش عین آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان خودم بود. با این تفاوت که اتاق من جز تخت و یه میز صندلی چیزی نداشت؛ ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان اینجا پر بود.
دوباره صدای جیغ بلند دختره رو شنیدم. وحشت کرده ازجا پریدم. با ترس و لرز اطرافم رو همسریابی ازدواج موقت در اصفهان میکردم که مریم بازوم رو گرفت؛ و سعی کرد من رو بچرخونه سمت خودش. بازم سایت همسریابی ازدواج موقت اصفهان کشید. دوباره... یه بار دیگه.. حالا داشت پشت سر هم سایت همسریابی ازدواج موقت اصفهان میزد. دمای بدنم به سرعت افت کرد. به لرزه افتادم. یهویی جیغ زدم. سایت همسریابی ازدواج موقت اصفهان من همزمان شد با هجوم هر سه تاییشون سمتم. تصاویر مبهمی از جلوی چشمام رد میشد. از هیچکدوم هیچی نمیفهمیدم؛ فقط تو همشون خون دیده میشد.
آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان من رو برگردوند
دستم رو محکم گذاشتم رو چشمم و به سایت همسریابی ازدواج موقت اصفهان زدنم ادامه دادم. آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان من رو برگردوند سمت خودش و به زور دست لرزونم رو از رو چشمام برداشت. شونه هام رو محکم گرفته بود همراه تکونایی که میداد باهام حرف میزد دخترم؟ آروم! چیزی نیست. اتفاقی نیوفتاده. من رو همسریابی ازدواج موقت در اصفهان کن! تغییر حالتی ندادم که صداش رو کمی برد بالاتر یه لحظه چشمات رو باز کن دخترم. ببین فقط یه لحظه... دست چپش رو از رو ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان برداشت و برد زیر چونه ام. سرم رو به سمت بالا هدایت کرد و گفت باز کن چشمات رو! احساس کردم دیگه صدای جیغ نمی آد. دست از جیغ کشیدن برداشتم و چشمام رو باز کردم. نگاه اشک بارم رو به تصویر تارش دوختم. یه نفس صدادار از سر آسودگی کشید.
به ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان که کنارش وایساده بود نگاه کرد
به ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان که کنارش وایساده بود نگاه کرد آب بیار مسیحا! پسر زیر ل**ب چشمی گفت از اتاق خارج شد دستش رو گذاشت پشت کمرم و آروم هلم داد سمت مبل تک نفریای که از چرم مشکی بود. بعد اینکه نشستم، نگاه کوتاهی بهم انداخت و رفت پشت میز. مریمم رو به روی من، رو یکی از مبل های دو نفری که کنار قفسه بزرگ کتاب بود، نشست.
ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان رو حالا فهمیده بودم
با تقه ای که به در زد وارد شد. نگاه همه مون کشیده شد سمتش. ادرس مراکز صیغه موقت در اصفهان رو حالا فهمیده بودم اسمش مسیحاست، با قدمای محکم نزدیک شد بهم و لیوان رو گرفت سمتم. کنکاش گرانه نگاهم میکرد. چند ثانیه ای، اخم کرده بهش همسریابی ازدواج موقت در اصفهان کردم و لیوان رو ازش گرفتم. دستی به موهای مشکی و لختش کشید و چند قدمی به عقب برداشت. بعد چرخید عقب و نشست رو مبل. تا نصفه لیوان آب خوردم و گذاشتمش رو میز عسلی جلوم. آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان نگاهی به مریم کرد و گفت تو میتونی بری آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان، ممنون.