با اجازهای گفتم و از جام بلند شدم؛ باید با قیمت صیغه موقت در اصفهان درباره این موضوع حرف بزنم. باید جوری عمل کنیم که طبیعی به نظر بیاد. نفسم رو با اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان بیرون فرستادم و از اتاقش خارج شدم. چشمام رو روی هم گذاشتم و به کارایی که قرار بود تا یک ساعت دیگه انجام بدم فکر کردم. کنه همه چی به نحو احسن پیش بره و این فرهمند بهمون شک نکنه! گوشیم رو از روی میز برداشتم و شماره مرکز صیغه حلال رو گرفتم. -جانم؟! -آمادهای قیمت صیغه موقت در اصفهان؟ -آره همه چی آمادهاس.
زنگ بزن بیارنش اونجا! -باشه موفق باشی فعال. -تو هم موفق باشی اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان فعال. گوشی رو قطع کردم و از جام بلند شدم. با یه استارت ماشین رو روشن کردم و سمت انباری روندم. به مراکز صیغه یابی زنگ زدم و گفتم: -بیاریدش من حاضرم! رامین هم به عنوان شریکم قرار بود همراهم باشه. در انباری باز بود و نشون از این میداد که رامین قبل من اومده. در رو هل دادم و داخل شدم.
کسی غیر مرکز صیغه حلال داخل نبود
کسی غیر مرکز صیغه حلال داخل نبود! جلو رفتم و دستی به پشتش زدم: -چه خبر؟ تک خندهای کرد و گفت: -سالمتی! زنگ زدی بیارنش؟!
آره؛ اون انگشتهای مصنوعی که قرار بود ساخته بشن آمادهاس؟ -همه چی حاضره؛ فقط مونده رام کردن اون مرده! اول باید رامش کنیم تا باهامون همکاری کنه؛ وگرنه باید کاری رو انجام بدی که فرهمند ازت خواسته. -آره؛ امیدوارم راضی بشه؛ چون دوست ندارم انگشتای کسی رو قطع کنم. -بابا دل رحم! صدای الستیکهای ماشین مانع از ادامه حرف زدنمون شد. -اومدن! جلوی در رفتم و منتظر موندم تا آدمای اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان برسن. یه ون مشکی جلوی پام پارک کرد و افراد گنده بک قیمت صیغه مراکز صیغه یابی از توش خارج شدند. همراه مردی که چشماش و دستاش بسته بود.
یکی از گنده بکها جلو اومد و باصدای زمختش گفت: -آقا گفتن فیلمش رو با لپ تاپ بفرست! -باشه مشکلی نیست. مرد رو روی صندلی بستن و با نگاهی به دور و اطراف از انباری خارج شدند؛ برای اینکه از مراکز صیغه یابی خواسته بودم تو انجام کارم تنهام بذاره اجازه نداد افرادش اینجا بمونن. نزدیک مرده رفتم و چشماش رو باز کردم. صورتش کبود بود و معلوم بود حسابی از خجالتش دراومدن! -خوش اومدی رفیق. -میخواین با من چیکار کنین؟
رامین: به اونجاها هم میرسیم. -چی از جونم میخواین؟ -چیزی از جونت نمیخوایم؛ فقط دو تا راه جلو روت میذارم. -چه راهی؟! رامین: اولیش »با ما همکاری کنی و از شر مرکز صیغه حلال خالص بشی«! -و دومی اینکه »با ما همکاری نکنی و ما هم مجبور به انجام کاری بشیم که مراکز صیغه یابی ازمون خواسته« کدومش ؟ -شماها کی هستین؟ -ذهنت رو مشغول این چیزا نکن! اول یکی از این دوراه رو انتخاب کن و بعدش به اینکه ماکی هستیم هم میرسیم. -من تا نفهمم کی هستین کاری انجام نمیدم! رامین: به نظر میاد آدم زرنگی هستی؛ اما تو هیچ راه انتخابی نداری.
قیمت صیغه موقت در اصفهان مرگ و زندگیت دست ماست
قیمت صیغه موقت در اصفهان مرگ و زندگیت دست ماست! -از اینم خبر داریم که تو چهقدر به مراکز صیغه یابی خ یانت کردی؛ پس اگه االنم خ یانت کنی چیزی نمیشه! -من باید چیکار کنم؟! -باید هر چی اسامی خانمهای متقاضی ازدواج موقت اصفهان از مرکز صیغه حلال و دار و دستش داری بهمون بگی. -باشه...باشه میگم؛ اما شما قول میدین من زنده بمونم؟! -زنده میمونی؛ اما... رامین: تاوان جرمهایی که انجام دادی رو باید بکشی! قول میدم تو جرمات تخفیف قائل بشیم. -شماها؟! -خودت چی فکر میکنی؟ قهقهای زد و گفت: -پس دیگه کار فرهمند ساخته اس!