دنیای سایت همسریابی توران جدید ۸۱
با مراجعه و پرداختن به تقسیماتی که در ادامه خواهد آمد سعی خواهیم کرد با خطاهای شناختی و افکار غیر منطقی و مبالغه آمیز و نیز باورهای باید داری که ذهن و فکر غیر بدایتی آن ها را ساخته است آشنا شویم و در صدد اصلاحشان برآییم. یقیناً فردی که دچار افکار غیرمنطقی و عقاید و باورهای نادرستی در باره ی خودش است از دنیای سایت همسریابی توران جدید ۸۱ و دنیای پیرامون، انتظارات و توقعات نابه جایی خواهد داشت. چنین فردی از هجوم همسریابی توران 81 جدید بی منطقی ها و دانسته های غلط ممکن است انتظار داشته باشد که همواره و کاملاً مورد تأیید دنیای بیرون و دیگران قرار بگیرد. توقعِ تائید داشتن، وسواس ذهن و تفکر غیر بدایتی است که در کمال تاسف با تائید شدن توسط دیگران چیزی در رابطه با همسریابی توران جدید وسواس تغییر نمی کند. برای دست یافتن به دانسته های درست و صحیح از همسریابی توران ادرس جدید باید خود آگاه بود.
خودآگاه به کسی گفته می شود که نسبت به نیازها و اندیشه ها و واکنش های رفتاری خود آگاه است. داستان از سایت همسریابی توران جدید قرار است که مردی که طالب گنج است دائما از همسریابی توران ادرس جدید گنج می خواهد. عین انسان هایی که نابرده رنج، گنج آرزو می کنند. شخصیت همسریابی توران 81 جدید داستان به همسریابی توران 81 نسخه جدید یاد آور می شود که مردمانی آمده و رفته اند و در همسریابی توران جدید آمد و شده گنج هایی در زیر خاک پنهان کرده اند. او به همسریابی توران 81 نسخه جدید می گوید چه می شود اگر یکی از همسریابی توران 81 جدید گنج های نهفته را زیر پای من قرار دهی تا یک باره پای من در آن فرو برود و برای همیشه در ناز و نعمت زندگی کنم.
یک شب سایت همسریابی توران جدید81 را خواب می بیند
روزها و ماه ها تقاضای مرد از همین است و با گریه و زاری تحقق چنین کاری را از همسریابی توران 81 نسخه جدید طلب می کند تا اینکه یک شب سایت همسریابی توران جدید81 را خواب می بیند.
سایت همسریابی توران جدید81 به او می گوید از طرف مأمور است تا گنجی را به او نشان بدهد. در ادامه، سایت همسریابی توران جدید ۸۱ به او از ماموریتش حرف می زند و می گوید قرار است من نشانی هایی را به تو بدهم و تو از روی آن ها سر گنج بروی و آن را نصیب خودت کنی. سپس اقدام می کند به دادن نشانی که سر فلان تپه برو و تیر و کمانی با خودت ببر و روی فلان نقطه بایست. بعد تیر را در کمان بگذار و رهایش کن. تیر هر جا که افتاد یقین بدان که گنجی که از آنِ توست همان جا مدفون داستان ادامه پیدا می کند که مرد پس از بیدار شدن به فکر فرو می رود. نشانی ها را در ذهنش مرور می کند و با همسریابی توران ادرس جدید می گوید اگر چنان جایی وجود دارد یقیناً خوابم درست بوده و گنج را خواهم یافت. بی درنگ دست به کار می شود و مقدمات پیدا کردن گنج را فراهم می آورد. به سوی جایی که در خواب به او الهام شده راه می یابد و می بیند انگار همه ی نشانه ها درست هستند. در محلی که در خواب برایش همسریابی توران 81 جدید آن جا را جای ایستادن معرفی کرده بود می ایستد.
تیر را کشیده و می خواهد رها کند که دو دل می شود به کدام سمت باید آن را باندازد. هر چه فکر می کند یادش نمی افتد فرشته کدام سمت را به او برای پرتاب معرفی کرده بود. تقریبا یقین داشت سایت همسریابی توران جدید ۸۱ اصلا به او جهت پرتاب تیر را یادآور نشده است. بنابراین با خودش گفت اول به یک طرف مثلا رو به قبله پرتاب می کنم، انشاءالله که همان طرف باشد. تیر را به همان سمت رها کرد. تیر در جایی افتاد. بیل و کلنگ را برداشت و آن جا را زیر و رو کرد اما هرچه بیشتر و عمیق تر کند به گنجی نرسید. با خودش گفت حتما جهت را اشتباه کرده است. تیر را به طرف دیگری پرتاب کرد ولی باز نتیجه ای در پی نداشت. همه ی جهت ها را به همسریابی توران 81 جدید ترتیب امتحان کرد اما دریغ از نشانه ای و دریغ از گنجی. بسیار تلاش کرد و همه جا را سوراخ کرد اما به چیزی دست نیافت. مایوس به گوشه ی آمد و زمزمه ی گلایه سر داد که ! سایت همسریابی توران جدید چه راهنمایی بود که کردی!
آخر به همسریابی توران 81 جدید تهمت زد
دیدی که چقدر زحمت کشیدم و رنج بردم اما به نتیجه ای نرسیدم. مدت ها زاری می کرد تا بالاخره همان فرشته راه به خوابش یافت. در دم یقه ی سایت همسریابی توران جدید81 را گرفت و از راهنمایی و نشانی های غلطش شکوه و شکایت کرد. در آخر به همسریابی توران 81 جدید تهمت زد که تو دروغ گو هستی و برای همین هم حرفت غلط از آب درآمد. فرشته گفت مگر تو چه کردی؟ گفت به همان جا رفتم که تو معرفی کرده بودی. نشانی ها هم درست بودند من توانستم محل مورد نظر را پیدا کنم اما وقتی تیر را به کمان گذاشتم و با قوت هر چه تمام پرتاب کردم در محلِ افتادن تیر هیچ گنجی نیافتم. همسریابی توران 81 جدید پس از این که از جهت تیر پرسید و او سمت قبله و سپس از دیگر سمت ها حرف زد، جواب داد من کی چنین چیزی به تو گفتم؟ تو از دستور من تخلف کرده ای، من گفتم تیر را به کمان بگذار، هر جا افتاد همان جا گنج است، نگفتم به قوت بکش.