سایت همسریابی بین المللی رایگان همکاران چیزی جز یک مشت مترسک نیستند
" این طور معلوم است که سایت دوست یابی بین المللی عالی جنابان که با تفنگ در بلندی کمین گرفته اند برای شلیک کردن وقت خیلی زیادی احتیاج دارند. شاید ثبت نام رلیگان در سایت همسریابی طوبی از شبنم صبحگاهی خیس شده و نمی کشیده اند! ولی به هردلیلی که باشد یک چیز مشخص است. این ها یک مشت بی غیرت ترسو هستند که در فاصله کافی خارج از خطر ایستاده و رئیسشان را به حال خود رها کرده اند. " ماتامور که مشغول بالا رفتن از تپه بود با نزدیک شدن به آن ها گفت: " دلیل خوبی برای بزدلی همکاران مرد تبه کار وجود دارد. سایت همسریابی بین المللی رایگان همکاران چیزی جز یک مشت مترسک نیستند . " و سپس با شش لگد که به مترسک ها کوبید هر شش تای آن ها را آن ها را در جهتی سرنگون کرد. این بدون شک حتی در سایت همسریابی عکس شرایط ترسناک بسیار خنده دار بود.
بارون به خانم های هنرپیشه گفت: " حالا می توانید با اطمینان دو مرتبه سوار دلیجان بشوید. دیگر چیزی برای ترس وجود ندارد. هرچند که از اولش هم این یک مبارزه واقعی نبود. " اگوستینو که از سایت دوست یابی بین المللی شکست فاحش سرخورده و غصه دار شده بود سرش را به زیر انداخته و مانند یک مجسمه اندوه سر جای خودش ایستاده بود. سایت همسریابی فوری نگران بود که سرنوشت او از همسريابي در لندن بدتر هم خواهد بود. اگر گروه هنرپیشه ها که تعدادشان بسیار زیاد بود و امکان هر گونه مقاومتی را از سوی او در واقع سلب کرده بود تصمیم بگیرند که او را تا شهر بعدی با خود برده و در آن جا تحویل زندانبان دهند که سایت همسریابی فوری را محبوس کند.
مجازاتی که خودش هم می دانست کاملا مستحق آن است. دوست وفادار او هم غم زده در کنار او ایستاده بود. اما صحنه مضحک تفنگداران پوشالی طوری هنرپیشگان را به وجد در آورده بود که به نظر می رسید به سایت همسریابی بین المللی رایگان زودی ها خیال ندارند دست از خنده و شوخی بردارند. مرد تبه کار داشت فکر کند که شاید مجازاتی که برای سایت همسریابی فوری در نظر گرفته خواهد شد در سایه این خنده ها کمتر سنگین و جدی باشد. ستمگر که فشار پنجه های آهنین خود را روی مچ سایت همسریابی کشورهای عربی کمی کمتر ولی او را رها نکرده بود با لحنی فاجعه آمیز گفت: " تو باعث شدی که این خانم ها تا سر حد مرگ وحشت کنند. ای بد ذات... تو مستحق سایت همسریابی بین المللی رایگان هستی که همین جا ترا دار بزنیم. ولی من به تو می گویم... اگر همسريابي در لندن خانم ها که بسیار دل رحم و مهربان هستند راضی بشوند که ترا ببخشند من ترا به زندان نخواهم برد.
من بایست اعتراف کنم که علاقه چندانی ندارم که کسی را تسلیم چوبه دار کنم. به علاوه نمایش تو با مترسک هایت از نظر تئاتری قابل ستایش بود. یک نمایش که می توانست برای مسافران بی گناه و ترسو کاملا مؤثر واقع شود. مطمئنا این مسافران برای چنین نمایشی پول خوبی به تو پرداخت می کردند. من چون خودم یک هنرپیشه هستم ارزش نمایشی را که تو برپا کرده بودی درک می کنم و نبوغ تو باعث می شود که در مورد تو خیلی سخت گیر نباشم. تو یک راهزن معمولی نیستی و من میل ندارم با مجازاتی سنگین نبوغ هنری ترا نابود کنم. " اگوستینو که بارقه امیدی در دلش بوجود آمده بود با تاسف گفت: " آقا... افسوس که جلوی من راهی بجز دزدی و راهزنی وجود ندارد. من بیشتر از آن چه شما تصور می کنید مستحق ترحم هستم. من تنها باقیمانده یک گروه هستم که از نظر تعداد دست کمی از گروه خود شما نداشت.
من لباس تن سایت همسریابی بین المللی رایگان مترسک ها کرده
یک به یک جلاد مرا از مصاحبت دوستان مشفق محروم کرد. حالا برای انجام کار و کاسبی دست تنها هستم. همان طور که دوستان شما ثبت نام رایگان در سایت همسریابی طوبی را مترسک نامیدند من لباس تن سایت همسریابی بین المللی رایگان مترسک ها کرده و از خودم صداهای مختلف در می آورم که وانمود کنم که من توسط یک گروه حمایت می شوم. آه... آقا... سرنوشت من یک داستان غم انگیز و سایت دوست یابی بین المللی جاده ای که من در آن بساط خودم را پهن کرده ام ماه تا ماه مسافری ندارد. من چنین پولی هم ندارم که یک جاده خوبی را ابتیاع کنم. تمام جاده های خوب متعلق به گروهی از راهزنان است که کسی را برای راهزنی به سایت همسریابی عکس جاده ها راه نمی دهند. می بینید آقا... من میل دارم که یک شغل شرافت مندانه داشتم و شب بجای خوابیدن در کوه و دشت بخانه خودم می رفتم.
ولی چه کسی به آدمی مثل من با این لباس های پاره کار می دهد؟ من مطمئن هستم که زیر سایت همسریابی کشورهای عربی ستاره بد یمن متولد شده ام. حالا همسريابي در لندن نقشه من که فکر می کردم برای مدت دو ماه مرا زنده نگاه خواهد داشت نقش بر آب شد. فکر می کردم که یک لباس مناسب و گرم برای شیکیتا بخرم چون شیکیتای بدبخت همان طور که خودتان می بینید لباس هایش تکه و پاره شده اند.