ببخشید دیگه ادرس دفاتر ازدواج موقت اصفهان...
خواستم بگم چیزی لازم نداری؟ به تندی گفتم: نه! نگاه غضبناکی بهم انداخت و لیاقت نداری زیر لب گفتو رفت! نشستم رو تختو زانو هامو بغل کردم… حالا چیکار کنم؟ مجبورم برم و فامیلای بانو که خودشم دل خوشی ازشون نداره رو تحمل کنم... و بدتر از همه حضورم تو خونه غریبه ترین آشنای زندگیمه; آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان تقریبا دوازده شبه و معده دردم شروع شده... تقه ای به در خورد. دلارا جون بفرمایید آدرس دفاتر ازدواج موقت در اصفهان بود. با سینی چایی و شیرینی وارد شد... و خودش کنارم نشست. ببخشید دیگه ادرس دفاتر ازدواج موقت اصفهان ...
اگه زودتر میومدین ازتون بهتر پذیرایی میکردم. سرمو انداختم پایین اتفاقی شد. حالا نمی خواد معذب باشی... تقصیر این آرتانه دیگه! منم مثل دوستت بدون ادرس دفاتر ازدواج موقت اصفهان. معلوم نیست آرتان چی واسش سرهم کرده خلاصه یکم دیگه باهم صحبت کردیم و متوجه شدم که هم سن منه و چهارسال از آرتان کوچیک تره. همسرشم تو یه تصادف فوت کرده... آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان نزدیک به هشت صبح بود. بعد از پوشیدن سوئیشرتم رفتم تا پیاده روی کنم. دیشبم از ماشین آدرس دفاتر ازدواج موقت در اصفهان گرفتم و باهاش ماشینو اوردم تو پارکینگ.
ینی آدرس دفاتر ثبت ازدواج موقت در اصفهان انقدر اذیت شده؟
چرا ادرس دفتر ازدواج موقت اصفهان با ماشین آدرس دفاتر ازدواج موقت در اصفهان نبردمش؟! نمیدونم! تند تر دویدم، و دختری که دلارا باشه رو دیدم!!! داشت نم نم به سمت جلو میرفت سرعتمو بیشتر کردمو دستشو از پشت کشیدم. هینی گفتو روشو به من کرد. وقتی دید منم نفس عمیقی کشید; بازوشو از دستم بیرون کشید با اخم بهش نگاه کردم سفیدی چشماش قرمز شده بودو زیر چشماش کبود شده بود... ینی آدرس دفاتر ثبت ازدواج موقت در اصفهان انقدر اذیت شده؟ تقصیر منه...من! اخم کمرنگی کرد چیزی شده؟؟ این دختر! اخممو پر رنگ تر کردم.
خودت آدرس دفاتر ثبت ازدواج موقت در اصفهان گازشو گرفتی اومدی
آخه دختر آدم کله سحری تو یه جای نا اشنا همینجوری سرشو میندازه پایین بی خبر میره؟؟ توکی میخوای عبرت بگیری؟ اگه من هوای پیاده روی به سرم نزده بود کجا میخواستی گمو گور شی؟ اونم مثل من اخمشو پر رنگ تر کرد وگفت: ببین شایسته! درسته که لطف کردی و من یه شب خونه خواهرت موندم… اما فراموش نکن خودت آدرس دفاتر ثبت ازدواج موقت در اصفهان گازشو گرفتی اومدی، من که نخواستم! دوما من روی میز واستون یادداشت گذاشتم که من دیگه رفتم! دستشو به حالت بای بای جلو صورتم تکون داد! جنابعالی هم اگه اون دوتا چشمتو باز میکردی.
مگه ادرس دفتر ازدواج موقت اصفهان تموم نکرده بود؟
با دوتا انگشتش به چشام اشاره کرد. اون یادداشتو می دیدی! و اینکه دفعه ی آخرت باشه بامن اینجوری صحبت می کنی! تو اون اوضاع عصبانیت خندم گرفته بود چقدرم ترسناک خط و نشون میکشه! با تک سرفه ای خندمو جمعش کردم خوب دلارا خانم! بی زحمت اینجا تشریف داشته باشین برم و ماشینمو از تو حیاط بیارم تا شما رو برسونم! ماشین!؟ مگه ادرس دفتر ازدواج موقت اصفهان تموم نکرده بود؟
تو کی رفتی ادرس دفتر ازدواج موقت اصفهان زدی به ماشینت؟!
دستپاچه شدم خب، مثل اینکه آدرس دفاتر ازدواج موقت در اصفهان چند لیتری تو انبارش بنزین داشته... حالا تو وایستا من ماشینو بیارم من که نیم آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان پیش بیدار شدم. تو کی رفتی ادرس دفتر ازدواج موقت اصفهان زدی به ماشینت؟! خب...آدرس دفتر ازدواج موقت در اصفهان پنج اینا بود که رفتم تو انباریشو گشتم! آهان...