جلدی به سمت رختکن راه افتادیم، ادرس جدید سایت همسر یابی توران با کلیدی که از خسروی کش رفته بوده، در رو از پشت قفل کرد تا کسی نتونه مزاحم بشه؛ نقشه، ِ سختی این بود که آدرس جدید همسریابی توران 81 خیلی دقیق و حساس بود، یعنی اگه می دید کلیدش پیدا شده، آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ نمی شد که هیچ! باید تاتو قضیه رو هم در می آورد که چرا و چگونه این کلید یهویی غیبش زد و دوباره پیداش شد؟ جلویِ شماره ادرس جدید همسریابی توران 81 ایستادم، کیفش رو از جلوی کمد برداشتم که صدایی.. درسا بازاری ِ پیرهن صورتیی دِل منو بردی کشتی تو منو غمم و نخوردییی!
نفرین به تو ای دل عاشق، تو که گرمی نداری دل ای دل ای دل دل ای دل ای دللل ای! ِ مثل اینکه آدرس جدید همسریابی توران 81 گاومون زایمان رسید، خانم ادرس جدید همسریابی توران ۸۱! مونده بودم به آهنگ خوندنش بخندم یا به وضع خودمون ب به سمت دستشویی حرکت می کرد که ادرس جدید همسریابی توران 81! لعنت به این شانس! نتونستم این عطسه رو مهار کنم؛ دو سه متری از زمین پرید و به طرف من برگشت، آدرس جدید همسریابی توران علیخانی تو اینجا چیکار میکنی؟ ونوس کجاست؟ خسروی داره بچه ها رو برا مسابقات آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ انتخاب می کنه از لیست خط می خوری ها! به مِن و مِن افتاده بودم، لبخندی ژکوند زدم و خط بخورم چه بیخیالی به خودم گرفتم_ بخورم! مهمه؟ اهمیتی داره خورشید ً آدرس جدید همسریابی توران خورشید یادم باشه خودم خط بزنم اسم تو رو جون؟
پس من حتما از لیست، مهم نیست برات دیگه، مگه نه؟ اصالًچرا چسبیدی به در رختکن؟! چسبیدم به در؟ آهان چیزه من کمرم این مهرش جابجا شده، بعد دکتر، همین ادرس جدید همسریابی توران ۸۱ خودمون گفت تکیه بده به در خوب میشی! سری از روی تاسف تکون داد و دوباره به آدرس جدید همسریابی توران 81 رفت که ونوس شروع کرد _کمک مارمولک کمک! آدرس جدید همسریابی توران دهقانی بود؟! من: نه جانم، ونوسِ ِمُرده! مُرده مگه ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 همون ونوس نیست؟ خب بیا کنار درو باز کن ب نه آدرس جدید سایت همسریابی توران این داره شوخی می کنه، از اینجا نیست که از حیاط پشتیه! اینبار با شدت به در کوبید و گریه کنان گفت ادرس جدید سایت همسر یابی توران دُرسا گور به گور شی، خودم رو حلوات و با تزئین کنم!
ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 محکم کنارم زد
در اثر خفگی بر اثر بو سیر بهرامی خفه بشی، در و باز کن! ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 محکم کنارم زد و یه سیم از جیبش در آورد، یکم با در ور رفت و بازش کرد! بهت زده بهش خیره شدم و گفتم: آدرس جدید سایت همسریابی توران شما هم؟ چندشی روی پاش می خورد، به سرش واردِ رختکن شدم، ونوس رو که از آدرس جدید همسریابی توران 81 رفته بود و مارمول بیرون بردیم.آدرس جدید سایت همسریابی توران ۸۱ با حرص یه دست لباس با حوله از کشو برداشتم و کِش رو از موهام باز کردم؛ ادرس جدید سایت همسر یابی توران باز هم بی سر و صدا در اتاق! چرخیدم ادرس جدید همسریابی توران 81 اومده بود جلوی در باشگاه! ِ _باز چیشده ونوس خانم؟سه ساعت پیش حمام بودی مادر، قبل تصویر اون مارمولکی که همین نیم ساعت پیش رو پام بود عذابم میداد؛ اگه میفهمید باز غش کردم دستم و اورتوپدی که خودش مریضشه و خیلی قبولش داره! هر بشری هم پشت ِ ادرس جدید همسریابی توران ۸۱ می گرفت می برد پیشِ سرش بد بگه، بی شک یه سیلی می خوابونه در گوشش! اون بیچاره هم بدون هیچ اعتراضی من و معاینه میکنه!
حتی درسا هم چندباری تو دام مادرجون گیر افتاده! صورتم و جمع کردم و با ادرس جدید همسریابی توران 81 و مِن گفتم: آدرس جدید سایت همسریابی توران..چی عرق کردم مادرجون! . .. آر آدرس جدید همسریابی توران نگاهم کرد و گفت: مطمئنی مادر ؟رنگت پریده ولی، بریم پیشِ سریع از رو تخت پریدم پایین و گفتم: نه! نه ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 خوبه نیازی به دکتر آریان نیست! بعدم فدات شم اون دکتر ارتوپدِ چه ربطی به رنگ پریدگی! و بعد تو صدم ثانیه پرواز کردم به حموم!