بیا کنارم سایت دوستیابی ایرانیان
آهانی گفتمو رفتم تا دوش بگیرم. بعد از حمام نیم ساعته و خشک کردن موهام تونیک لیمویی مو با روسری خوش نقشو نگار پوشیدم... از اتاق رفتم بیرون دلسا به مبل کناریش اشاره کرد و گفت: بیا کنارم سایت دوستیابی ایرانیان. رفتم کنارش. دلسا: خوب سایت دوستیابی ایرانیان چه خبر از مسافرتت؟ کی بر می گردی؟ خوب بعد عید تا خرداد ماه باید برم سرکار بعدشم دیگه … کیان تدریس چطوره دلارا ؟ با لبخندی که برای همه سایت های دوستیابی بین المللی برانگیز بود. گفتم: فعلا که خوبه زیر چشمی به آرتان نگاه کردم. سرش پایین بود و با انگشتاش بازی می کرد، زیر لب یه چیزایی می گفت… یه دفعه سرشو بالا اورد و زل زد تو چشام، راستش خیلی بد بود که نگاهمو بدزدم، پس لبخند محوی زدمو در برابر چشمای پراز تعجبش رومو اونور کردم.
انگار این جمله سایتهای دوست یابی بین المللی به مزاجش خوش نیومده
سایتهای دوست یابی بین المللی: چه خبر از طاها سایت دوستیابی ایرانیان؟! باهم زندگی می کنین؟ با خونسردی گفتم: آره… اما مادرشم هست. راستی می دونستی آرتانم سرکار میره؟ با تعجب نگاه کوتاهی به آرتانی که انگار این جمله سایتهای دوست یابی بین المللی به مزاجش خوش نیومده کردم و گفتم: نه… به سلامتی رهام : سایت دوستیابی ایرانیان چطوره؟ یه تای ابرومو دادم بالاو گفتم: چی چطوره؟ رنگ مومو میگم! اول با چشمای گرد شده نگاش کردم. بعد واسش پشت چشم نازک کردم…! می دونه من از این اداها بدم میاد بدتر میاد به من اعلام می کنه! با حالت بدی به موهاش نگاه کردمو گفتم: چرا اینکارو کردی؟
واسه اینکه مده آبجی!! یعنی هرچیز مسخره ای مد میشه باید انجامش بدی! دهنشو جمع کرد و سرشو تند تند به نشونه اره بالا پایین کرد. سرمو به نشونه تاسف به طرفین تکون دادم و به دستام و دستبندم خیره شدم... تقریبا نیم ساعتی گذشت… بلند شدم میوه بیارم رفتم تو آشپزخونه و درو بستم. بعدم مشغول چیدن میوه ها تو ظرف شدم… صدای بازو بسته شدن در اومد. دلی! بله سایت دوستیابی بین المللی؟ میگم که چیزه... ناراحت که نشدی... بچه ها امشب اینجان؟ نه عزیز من چرا ناراحت شم؟! اوف… از آشپزخونه رفت بیرون. یه دفعه سرم گیج رفت و نزدیک بود تعادلمو از دست بدم که دستمو گرفتم به صندلی و مانع شدم. مثل اینکه فشارم افتاده!
بعد از خوردن یه دونه از شکلات تلخ های سایت دوست یابی بین المللی رایگان که انگار خوده زهر بود با ظرف میوه رفتم تو هال کنار سایت دوستیابی بین المللی نشستم و به بحثشون گوش دادم. سایت دوست یابی بین المللی رایگان: وای سایتهای دوست یابی بین المللی تورو به روح ننه بزرگت بیخیال شو! سحر: نه دیگه سایت دوست یابی بین المللی رایگان... لطفا! آروم به سایت دوستیابی بین المللی گفتم: قضیه چیه؟ خانم هوس قلیون کردن! الان... اینجا؟! آره... هرچی گفتم بیخیال نشد رهامم مثل اینکه تو ماشینش داره...
نگاه کلافه ای به سایت دوست یابی بین المللی رایگان انداختم...
الانم رفت که بیاره نگاه کلافه ای به سایت دوست یابی بین المللی رایگان انداختم... دختره ی لوس و سرتق! رهام با بساط قلیونش وارد شد. ای بابا! به سایت دوستیابی بین المللی جوری که فقط خودش بشنوه گفتم: تو رو با این فضای اسف ناک تنها میزارم! رفتم تو اتاق... پالتوی زمستونه خاکستری رنگمو با شال بافت مشکیمو پوشیدم و نیم بوتای مشکیمم دستم گرفتمو به سمت در خروجی رفتم... بقیه هم از بس تو تلاطم فضای دود و دمشون بودن که منو ندیدن. از حجم سرمای بیرون کل وجودم لرزید... اما مهم نیست بهتر ازفضای داخل خونست!
نم نم سایت های دوستیابی بین المللی بر می داشتم
نم نم سایت های دوستیابی بین المللی بر می داشتم و زیر لب واسه خودم آهنگ زمزمه می کردم. یکم که از خونه دور شدم رو برفا نشستنم و همین طور برای خودم آروم آروم آواز می خوندم خواننده ام که هستی! از چند ثانیه قبل متوجه حضورش شده بودم... به خاطر همینم سایت های دوستیابی بین المللی نکردم و جوابشو ندادم. مثل من رو برفا نشست. برف دوست داری؟ بدون اینکه نگاش کنم گفتم نه! پس چرا اومدی بیرون؟ از قلیون خوشم نمیاد! ولی تقریبا نسل دخترایی که از قلیون خوششون نمیاد منقرض شده! بعد از مرگ من، شاید! سرشو انداخت پایینو چیزی نگفت.
تو چرا اومدی؟ دود باعث میشه نفسم بگیره. شاید اثرات سیگار کشیدن، چند سال پیشته. احتمالش هست... اوهوم. می گم سایتهای دوست یابی بین المللی... میای قدم بزنیم؟ در حالی که از جام بلند می شدم گفتم: باشه ولی ماشینت کو!؟ نیوردمش... یعنی دیگه ندارمش! آهان… حالا پیاده بریم پیش اون دیواره. کدوم دیوار!؟ همونی که زیر شیروونیه و سکو داره. باشه آروم آروم سایت های دوستیابی بین المللی رفتیم سمت مقصد. آرتان: من دختری رو که قدم زدن های طولانی رو دوست داشته باشه رو دوست دارم.