چون ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 داشت
قبل از اینکه سیگونیاک و ایزابل به نزدیکی مرد کور برسند صدای او را می شنیدند که آدرس جدید توران 81 مطالب را می گفت و این باعث ناراحتی سیگونیاک می شد چون ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 داشت که در ان دشت و چمن فقط صدای دل نواز محبوبش را گوش کند. صدایی که برای از از صدای بلبل زیبا تر و خوش آهنگ تر بود. چه کسی است که صدای کلاغ را به آواز بلبل ترجیح بدهد.
وقتی آن ها نزدیک تر شدند مشاهده کردند که پسر کوچک خم شد و در گوش مرد کور چیزی گفت. متعاقب آن مرد کور با شدت و حرارت بیشتری مطالبی را که میگفت تکرار می کرد. در همین حال پسر کوچک کاسه چوبینش را که چند سکه مسی در آن قرار داشت جلوی آن ها گرفته و آن را تکان می داد که صدای سکه ها در بیاورد که جلب نظر کند. مرد کور علی رغم لباس های پاره و مندرس مردی موقر به نظر می رسید و آشکارا از سرما می لرزید. هر چند که یک بالاپوش عظیم و بسیار ضخیم بر دوش داشت. پسر بچه قیافه یک جانور وحشی را داشت و لباس های تکه پاره آدرس جدید همسریابی توران 81 برای حفاظت در برابر سرما کافی نبود. سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 خود را پشت مرد کور پنهان می کرد. قلب رئوف ایزابل از مشاهده این همه بدبختی متاثر شده و دست در جیب کرد که پولی پیدا کند. وقتی چیزی پیدا نکرد از همراهش خواست که به او کمی پول قرض داده که به گدای کور بدهد. بارون با عجله مشغول یافتن پول شد هر چند که آدرس جدید توران 81 ناله و زاری پیر مرد کور او را کلافه کرده بود.
سر تا پای آدرس جدید سایت توران 81 را پوشاند
او برای اینکه ایزابل به مرد پیر زیاد نزدیک نشود خودش یک قدم جلو آمد که سکه ها را در کاسه چوبی آدرس جدید همسریابی توران 81 بیاندازد. در این موقع همچنان که از هر گدایی انتظار می رفت که بعد از دریافت پول به کسی که پول داده کند پیر مرد کور ناگهان از جا پرید و قد راست کرد و دستان بلندش را مانند بال های کرکس گشود. ایزابل از ترس تقریبا فلج شده بود. مرد پیر با یک حرکت برق آسا بالا پوش پشمی عظیم خود را از روی شانه هایش برداشت و آن را طوری روی سر سیگونیاک انداخت که از سر تا پای آدرس جدید سایت توران 81 را پوشاند.
اطراف بالاپوش را با قطعات سرب پوشانده بودند و سیگونیاک نمی دانست که چگونه خود را از زیر آدرس جدید توران 81 بار سنگین و غیر قابل نفوذ نجات دهد. ادرس جدید سایت همسریابی توران 81 حتی درست نمی توانست نفس بکشد. ایزابل برگشت که فریاد بزند و کمک بخواهد ولی یک دست قوی روی دهان او فرود آمد و او را از زمین بلند کرد. پیر مرد کور بطرزی معجزه آسا تبدیل به مردی قوی هیکل چالاک شده و شانه های ایزابل را گرفته و پسر بچه پاهای آدرس جدید سایت توران 81 را گرفت و آن ها با سرعت سايت همسريابي دوهمدم آدرس جديد سايت توران 81 را به یک پشته گیاه که مردی با ماسک و اسبی راهوار منتظر بود بردند. دو مرد ماسک دار دیگر که سوار بر اسب و تا دندان مسلح بودند نیز پشت یک دیوار کمین کرده و منتظر بودند.